آیا سنت های شفاهی مربوط به عیسی تاریخی قابل اعتماد هستند؟
سپتامبر 9, 2024آیا باید یوحنا ۷:۵۳–۸:۱۱ در متن کتاب مقدس گنجانده شود؟
سپتامبر 11, 2024معرفی
در این نوشته به حوزهای میپردازم که با علاقه و پژوهشهای فراوان در آن گام برداشتهام: نقد متنی. این علم که به بررسی و بازسازی دقیق متون مقدس، بهویژه عهد جدید یونانی، اختصاص دارد، بهنوعی پیوند بین تاریخ، زبانشناسی، و ایمان ما است. نقد متنی نه تنها یک ابزار علمی برای بازسازی متون قدیمی است، بلکه بهعنوان یک روش برای فهم دقیقتر مفاهیم دینی، تأثیر بسزایی در درک ما از انجیل، عیسی مسیح، و ایمان دارد. در بینش من، نقد متنی هنری پیچیده و در عین حال علمی است که نیازمند دقت، تجربه و مهارت است. در کنار مطالعاتم بر روی عیسی تاریخی، این دانش مرا به عمق بیشتری از فهم متون مقدس و تغییرات تاریخی که بر آنها اثر گذاشته است، هدایت کرده است.
آرزوی من این است که این علم در جامعه ایرانی بیشتر شناخته و پذیرفته شود. همانطور که در تحقیقاتم دیدهام، نقد متنی ابزاری است که میتواند در تحلیل و فهم دقیقتر از ایمان و متون مقدس، نقش کلیدی ایفا کند. این دانش میتواند به عمق بیشتری در زندگی معنوی و فهم تاریخی ما از عیسی مسیح و انجیل منجر شود. نقد متنی برای من تنها یک علاقه علمی نیست، بلکه یک راهحل برای فهم بهتر مفاهیم دینی و تقویت ایمان است.
با امید به رشد و توسعه این دانش در جامعه ایرانی، این اثر را ارائه میدهم تا راه را برای علاقهمندان به این حوزه باز کنم.
نقد متنی عهد جدید چیست؟
نقد متنی عهد جدید، یکی از اساسیترین و در عین حال چالشبرانگیزترین شاخههای مطالعات کتاب مقدسی به شمار میآید. اگرچه اصطلاح «نقد» ممکن است در نگاه اول، نوعی ارزیابی منفی را تداعی کند، اما در واقع این شاخه از مطالعات به معنای بررسی دقیق و موشکافانه متون باستانی است، با هدف نزدیکتر شدن به نسخه اصلی متنی که اکنون با چندین نسخه متفاوت از آن روبرو هستیم (لازم به ذکر است که خواننده بدانند که به دلیل آنکه هیچ کدام از نسخه های اصلی عهد جدید و عهد عتیق را در دست نداریم بلکه کپی آنها را، به همین دلیل یک محقق باید بررسی کند که در لابلای تمامی متون به جا مانده تشخیص دهد که کدام یک به نویسنده بر می گردد) نقد متنی نه تنها تلاش میکند تا اشتباهات کاتبان و تغییرات احتمالی را شناسایی کند، بلکه به دنبال بازیابی آن چیزی است که در اصل نگاشته شده است. یکی از پژوهشگران این رشته نقد متنی را بهعنوان «وظیفه مقدس» توصیف کرده و آن را تلاشی برای بازگرداندن شکل اصلی عهد جدید میداند[1]. این توصیف اهمیت و جایگاه ویژه این علم را در مطالعات مسیحیت باستانی و متون مقدس نشان میدهد.
نقد متنی به ما این امکان را میدهد که با دقت بیشتری متون کتاب مقدس را مطالعه کنیم و بفهمیم که چگونه این متون در طول زمان، به دلایل مختلف مانند اشتباهات نوشتاری یا تغییرات عمدی، تغییر یافتهاند. اهمیت این علم در این است که به ما کمک میکند تا به ریشههای اصلی و پیام اولیه متون نزدیکتر شویم و با دیدی روشنتر و آگاهانهتر به مطالعه و درک کلام مقدس بپردازیم.
نقد متنی چیست؟
با توجه به سوءتفاهمهای رایج دربارهی نقد متنی، لازم است که این اصطلاح بهطور دقیق و شفاف تعریف شود. یکی از مسائل اصلی در این زمینه، استفادهی تخصصی از کلمه «نقد» است که بسیاری از خوانندگان ممکن است با آن آشنایی نداشته باشند. بهعنوان نمونه، در فرهنگ لغت مِریام-وبستر، رایجترین معنای «نقد» به عنوان «عمل نقد کردن، معمولاً بهطور منفی» تعریف شده است[2]. این تعریف ممکن است افراد را به اشتباه بیاندازد و گمان کنند که نقد متنی به معنای انتقاد منفی از متن عهد جدید است.
این برداشت نادرست ممکن است خواننده را به تصور دانشمندی بدبین برساند که با چهرهای مشکوک، در حال جستجو برای یافتن اشتباهات در متن عهد جدید است. این دانشمند خیالی ممکن است به نظر برسد که با خوشحالی از کشف هرگونه اشتباهی، آن را به عنوان سلاحی برای حمله به اعتبار ایمان مسیحی بهکار میگیرد. این برداشت، به هیچوجه معنای واقعی «نقد متنی» نیست.
در مقابل، یک تعریف جایگزین و صحیح برای «نقد» این است: «تحقیق علمی در مورد اسناد ادبی (مانند کتاب مقدس) از نظر مسائلی چون منشأ، متن، ترکیب یا تاریخ.» معنای مورد نظر از «نقد» در حوزهی نقد متنی، همان «تحقیق علمی» است که به دنبال شناخت و تحلیل دقیق اسناد متنی است. البته، بسیاری از دانشمندان معتقدند که نقد متنی تنها علم نیست، بلکه نوعی هنر نیز محسوب میشود. هنر در اینجا به معنای حساسیت و دقتی است که یک محقق باید در تفسیر متون کهن و تشخیص جزئیات به خرج دهد.
صفت «متنی» نشان میدهد که تمرکز این تحقیق علمی خاص، بر متن عهد جدید است؛ یعنی بر واژگان و عبارات دقیق اسنادی که نسخههای اصلی عهد جدید را تشکیل میدهند. به همین دلیل، میتوانیم نقد متنی عهد جدید را اینگونه تعریف کنیم: «تحقیق علمی در مورد متن اصلی عهد جدید با هدف بازسازی دقیق آنچه که در ابتدا نوشته شده است.»
ماروین وینسنت، یکی از محققان برجسته این حوزه، نقد متنی را به این صورت تعریف میکند: «فرآیندی که از طریق آن تلاش میشود تا متن اصلی یک سند یا مجموعهای از اسناد مشخص شود و این متن از هرگونه خطا، فساد یا تغییراتی که در طی نسخهبرداریهای متعدد ممکن است وارد شده باشد، پاکسازی شود.» به بیان دیگر، هدف نهایی نقد متنی، بازسازی دقیق آن چیزی است که نویسنده اولیه بهطور مستقیم نوشته است. وینسنت همچنین توضیح میدهد که منظور از «متن اصلی»، متنی است که نویسنده آن خود به نگارش درآورده، بدون تغییرات و تحریفاتی که ممکن است در طی قرنها به آن اضافه شده باشد[3]
نقد متنی به ما این امکان را میدهد که نه تنها اشتباهات احتمالی کاتبان را تشخیص دهیم، بلکه تغییرات عمدی یا ناآگاهانهای که در طول زمان وارد شدهاند را نیز شناسایی کنیم. این علم به محققان کمک میکند تا به بهترین شکل ممکن، به متن اصلی نزدیک شوند و پیام اصلی و اولیه نویسنده را بازیابی کنند[4]
هدف اصلی نقد متنی چیست؟
در میان دانشمندان، درباره هدف اصلی حوزه نقد متنی عهد جدید بحثهای مختلفی وجود دارد. اکثر محققان تاریخ این حوزه بر این باور بودهاند که هدف این بررسی، بازسازی و بازیابی دقیق واژگان متن اصلی عهد جدید است. به عنوان نمونه، ب. ف. وستکات و ف. ج. ا. هورت بیان کردهاند که هدف از ویراست خود از عهد جدید یونانی، «تلاشی برای ارائه دقیق واژگان اصلی عهد جدید است تا آنجا که با استفاده از اسناد موجود امکانپذیر است[5]» بروس متزگر، که به عنوان پدر نقد متنی عهد جدید شناخته میشود، نقد متنی را به عنوان پژوهشی تعریف کرده است که «در پی تعیین این است که از میان نسخههای متناقض، کدام شکل از متن باید به عنوان نزدیکترین متن به اصل در نظر گرفته شود[6]» به همین ترتیب، کرسوپ لیک نوشته است که «هدف تمام نقد متنی، تا حد امکان، بازیابی کلمات واقعی است که نویسنده نوشته است[7]» اف. اچ. ا. اسکریونر نیز هدف علم نقد متنی عهد جدید یونانی را «بازگرداندن متن به حالتی که در نسخههای اصلی مقدس وجود داشته؛ حذف اضافات جعلی، در صورتی که چنین مواردی در نسخههای چاپی کنونی ما وجود داشته باشد؛ و احیای آنچه که ممکن است در طول ۱۸۰۰ سال از بین رفته، دچار فساد شده یا به طور تصادفی تغییر یافته باشد» میداند[8]. ساموئل ترگلس نیز بیان میکند: «هدف تمام نقد متنی این است که یک اثر قدیمی را تا حد امکان به همان کلماتی که نویسنده با دست خود نوشته، ارائه دهد[9]» پل ماس، یکی از نقادان متنی که بیشتر در حوزه ادبیات کلاسیک کار میکرد، اظهار میدارد: «کار نقد متنی این است که متنی را تا حد امکان نزدیک به نسخه اصلی تولید کند (constitutio textus).»[10]
اگرچه وینسنت نقد متنی را به عنوان جستجوی متن اصلی عهد جدید تعریف کرد، او بعدها اظهار داشت که این حوزه از نقد متنی بهتدریج و بهطور قطعی به سمت «رها کردن ایده جستجوی نسخههای اصلی به عنوان یک هدف» حرکت میکند. این تغییر نگرش به دلیل این دیدگاه بود که برخی از نویسندگان عهد جدید خودشان نسخههای متعددی از یک اثر منتشر کردند و نویسنده، نسخههای بعدی را بهعنوان بهبودهایی میدانست که برای جایگزینی نسخه اولیه در نظر گرفته شده بودند. در سال ۱۹۶۶، کنت کلارک تلاش برای بازگرداندن متن اصلی را به عنوان یک «سراب دوردست» توصیف کرد[11]
این متن نشان میدهد که گرچه هدف اصلی نقد متنی به طور سنتی بازیابی دقیق متن اصلی بوده است، اما برخی محققان به این نتیجه رسیدهاند که با توجه به فرآیندهای مختلف نسخهبرداری و اصلاح توسط نویسندگان اولیه، رسیدن به نسخههای اصلی ممکن است هدفی دست نیافتنی باشد.
تعریف نقد متنی اخیراً توسط محققانی مانند دیوید پارکر اصلاح شده است. پارکر استدلال میکند که «نقد متنی، تحلیل قرائتهای مختلف است تا مشخص شود که این تفاوتها در چه ترتیبی به وجود آمدهاند[12]» چندین عامل باعث این تغییر رویکرد نسبت به هدف اصلی این حوزه شده است. شاید مهمترین نکته این باشد که این محققان تأکید دارند که تمام آنچه که نقادان متنی میتوانند انجام دهند، تعیین قدیمیترین متن قابل بازیابی بر اساس شواهد موجود است. به این متن که از آن تمام اشکال بعدی متن استخراج شدهاند، «متن اولیه» (به آلمانی: *Ausgangstext*) گفته میشود. این متن لزوماً با «متن نویسنده»، یعنی متنی که مستقیماً توسط نویسندگان عهد جدید تولید شده است، یکسان نیست
پارکر بیان میکند: هیچ ویراستاری از عهد جدید یونانی ادعا نمیکند که ابزارها یا تواناییهای لازم برای تولید متن نویسنده را در اختیار دارد… آنچه در دسترس است، متن نویسنده نیست، بلکه نتیجه فرآیندی پیچیدهتر است که در آن نوشتههای نویسنده حفظ شدهاند اما تا حدی نیز، چه به صورت مثبت و چه منفی، توسط خوانندگان او تغییر یافتهاند
این رویکرد جدید نشاندهنده تمرکزی متفاوت در نقد متنی است. به جای تلاش برای بازگرداندن متنی که دقیقاً با آنچه نویسنده نوشته یکسان باشد، هدف این است که قدیمیترین نسخهای را که با شواهد موجود قابل بازیابی است، بازسازی کرد. این تغییر در تعریف نقد متنی، توجه به فرآیند انتقال متن و تغییرات آن را بیش از پیش برجسته میکند، به ویژه زمانی که خوانندگان اولیه، آگاهانه یا ناخودآگاه، متن را اصلاح و تغییر دادهاند[13]
این واقعیت است که هیچ ویرایشگری از عهد جدید یونانی ادعا نمیکند که متن نویسنده را با کمال دقت تولید کرده است. با این حال، بسیاری از ویرایشگران عهد جدید یونانی معتقد بودند که نسخهای نزدیک به “متن نویسنده” را بازیابی کردهاند. وِستکات و هورت به وضوح بیان کردند که متن آنها چیزی بیش از “تقریبی از پاکترین متنی که میتواند از مواد موجود شکل گیرد” نبوده و مراحل لازم برای “کمال نتایج به دست آمده تا کنون” را توضیح دادند. آنها از هدف بازیابی متن اصلی عقبنشینی نکردند چرا که “در عین حال، یافتن هر متن میانه، به جای متن خود نویسندگان، به عنوان الگویی برای بازسازی با دقت کامل آنچه که شواهد مجاز میسازند، هم نامطلوب و هم غیرممکن بود[14].”
هولگر شتروتولف نتیجهگیری کرد که “تا زمانی که شواهدی که نشاندهنده شکست رادیکال در انتقال متنی بین متن نویسنده و متن اولیه سنت ما باشد، نداشته باشیم، بهترین فرضیه در مورد متن اصلی هنوز همان آرکهتای بازسازی شده است که سنت نسخههای ما و شواهد ترجمههای اولیه و نقل قولها به آن اشاره دارند[15]” او افزود که “بازسازی متن اصلی عهد جدید از نظر الهیاتی و تاریخی اهمیت حیاتی دارد: ما میخواهیم بدانیم که پولس واقعاً چه نوشته است به رومیان و شکل اصلی انجیل لوقا چه بود. جستجو برای متن اصلی به خودی خود شامل تناقضات و impossibility های منطقی نمیشود[16]
آیا نقد متنی یک علم است، هنر است، یا هر دو؟
خوانندگانی که برای اولین بار با نقد متنی آشنا میشوند، احتمالاً از این که برخی از پژوهشگران آن را یک علم مینامند، دیگران آن را یک هنر، و برخی نیز ترکیبی از هر دو میدانند، متحیر خواهند شد. بیشتر پژوهشگران به این دسته سوم تعلق دارند. برای مثال، در سخنرانی معروف خود با عنوان “کاربرد تفکر در نقد متنی”، ای. ای. هاوسمن نقد متنی را به عنوان “علم کشف خطا در متن و هنر رفع آن” تعریف کرد[17]. ای. جی. کنی نیز نقد متنی را به عنوان “هنر و علم متوازنسازی احتمالات تاریخی” تعریف کرد[18].
نقد متنی به وضوح جنبههایی از علم را به کار میگیرد. روش علمی هدف یک بررسی را تعریف میکند، فرضیهها را میسازد، آنها را آزمایش میکند، دادهها را جمعآوری و تحلیل میکند و نتیجهگیری میکند. همه اجزای این روش در این علم سنجیده و به کار گرفته میشوند. هاوسمن بر جنبههای علمی این رشته تأکید کرد و اصرار داشت که نقد متنی “کاملاً به عقل و حس عامه مربوط میشود[19].”
آیا نقد متنی همچنین یک هنر است؟ پاسخ به این پرسش بستگی به تعریف واژه “هنر” دارد[20]. اگر منظور از “هنر” استفاده آگاهانه از مهارت و تخیل خلاق در تولید اشیاء زیباییشناسانه باشد، پاسخ منفی است. منتقد متنی نباید به صورت تخیلی متنی که از نظر زیباییشناسانه مطلوبتر است را خلق کند. نقد متنی یک رشته کاملاً ذهنی نیست که زیبایی در چشم بیننده باشد و یک منتقد بتواند متنی که ترجیح میدهد را تدوین کند و منتقد دیگر متنی را که او میپسندد. وقتی پژوهشگران نقد متنی را به عنوان هنر مینامند، آنها از این واژه به معنای بسیار متفاوتی استفاده میکنند و به “مهارتی که از طریق تجربه، مطالعه، یا مشاهده به دست آمده” اشاره دارند. وستکات و هورت به شدت معتقد بودند که تبدیل شدن به یک منتقد متنی خوب نیاز به تمرین و تجربه دارد..
وقتی پژوهشگران به نقد متنی بهعنوان علم اعتراض میکنند و آن را هنر میدانند، منظورشان این است که نقد متنی یک فرآیند کاملاً مکانیکی و تکراری نیست که برای هر متن، همان روشها و مراحل قابل اجرا باشد. گونتر زونتز، محققی که روی نامههای پولس کار کرده است، این موضوع را به صراحت بیان کرده و گفته است که نقد متنی نمیتواند بهصورت خودکار انجام شود. در هر مرحله منتقد باید فکر کند. اگر اینطور نبود، هر کسی میتوانست با ابزار سادهای مثل خطکش، مشکلات متنی عهد جدید را حل کند. هاوسمن هم این موضوع را به شکلی طنزآمیز توضیح داده و گفته است که یک منتقد متنی بیشتر شبیه سگی است که دنبال کک میگردد، تا دانشمندی مثل نیوتون که حرکات سیارات را بررسی میکند. اگر سگ بخواهد بر اساس ریاضیات و آمار دنبال کک بگردد، ممکن است بهطور تصادفی یکی پیدا کند؛ اما باید هر کک را بهطور خاص جستجو کند، چون هر مشکلی که منتقد متنی با آن روبهرو میشود، ممکن است یک مشکل خاص و منحصر به فرد باشد[21].
تحلیل دقیق شواهد نیاز به تفکر انتقادی قوی و معیارهای دقیق دارد. منتقد باید آماده باشد که روش خود را تغییر دهد یا در برخی موارد به شواهد متفاوتی نگاه کند. هاوسمن به درستی نوشته است که نقد متنی با مسائلی مانند ضعفها و اشتباهات ذهن و دست انسان سر و کار دارد، و به همین دلیل نقد متنی نمیتواند تحت قوانین سخت و تغییرناپذیر باشد. اگر این کار امکانپذیر بود، کار خیلی راحتتر میشد، اما اگر از قوانین ثابت استفاده کنیم، این قوانین اشتباه خواهند بود و ما را به مسیر نادرستی هدایت خواهند کرد؛ چون مشکلاتی که در نقد متنی وجود دارد، ساده نیستند و به خاطر پیچیدگی شخصیت انسان به وجود آمدهاند[22]
نتیجه گیری:
نقد متنی یک بررسی علمی است که به دنبال بازسازی متن اصلی عهد جدید یونانی است. برخی از پژوهشگران دیگر معتقد نیستند که بازسازی متن اصلی باید هدف اصلی این رشته باشد. با این حال، در نسلهای گذشته از منتقدان متنی و همچنین در میان کسانی که نقد متنی را به ادبیات کلاسیک اعمال میکردند، این هدف بهطور جهانی پذیرفته شده بود. نقد متنی بر اساس عقل و استفاده از روش علمی بنا شده است. اما مانند یک هنر، نیاز به مهارت و تجربه دارد.
پیمان سالار
[1] The quotation is from a letter from Constantin Tischendorf to his fiancé, cited in Bruce Metzger and Bart Ehrman, The Text of the New Testament: Its Transmission, Corruption, and Restoration, 4th ed. (Oxford: Oxford University Press, 2005), 172. Unfortunately, the authors provide no further documentation.
[2] Merriam-Webster’s Collegiate Dictionary, 11th ed., s.v. “criticism.”
[3] Marvin Vincent, A History of the Textual Criticism of the New Testament (London: Macmillan, 1899), 1–2.
[4] Bart D. Ehrman and Michael W. Holmes, The Text of the New Testament in Contemporary Research : Essays on the Status Quaestionis (Grand Rapids, MI: Eerdmans, 1995).
[5] B. F. Westcott and F. J. A. Hort, Introduction to the New Testament in the Original Greek with Notes on Selected Readings (New York: Harper and Brothers, 1882), 3.
[6] Bruce M. Metzger and Bart D. Ehrman, The Text of the New Testament: Its Transmission, Corruption, and Restoration, 4th ed. (New York: Oxford University Press, 2005), xv.
[7] Kirsopp Lake, The Text of the New Testament, Oxford Church Text Books, 6th ed. (London: Billing and Sons, 1959), 1
[8] F. H. A. Scrivener, A Plain Introduction to the Criticism of the New Testament, 4th ed., ed. Edward Miller, 2 vols. (1894), 1:5.
[9] Samuel P. Tregelles, An Account of the Printed Text of the Greek New Testament: with Remarks on Its Revision upon Critical Principles (London: Samuel Bagster, 1854; repr., Cambridge: Cambridge University Press, 2013), 174.
[10] Paul Maas, Textual Criticism, trans. Barbara Flower (Oxford: Clarendon Press, 1958), 1.
[11] Kenneth Clark, “The Theological Relevance of Textual Criticism in Current Criticism of the Greek New Testament,” JBL 85 (1966): 15.
[12] D. C. Parker, An Introduction to the New Testament Manuscripts and Their Texts (Cambridge: Cambridge University Press, 2008), 159.
[13] Parker, An Introduction to the New Testament Manuscripts and Their Texts, 184.
[14] Westcott and Hort, Introduction, 284–85.
[15] Holger Strutwolf, “Original Text and Textual History,” in The Textual History of the Greek New Testament: Changing Views in Contemporary Research, eds. Klaus Wachtel and Michael W. Holmes (Leiden: Brill, 2012), 41.
[16] Strutwolf, “Original Text and Textual History,” 41. See Question 1 for an argument that the New Testament has been sufficiently preserved to enable scholars to restore the original text.
[17] A. E. Housman, “The Application of Thought to Textual Criticism,” Proceedings of the Classical Association 18 (1922): 68.
[18] E. J. Kenney, The Classical Text: Aspects of Editing in the Age of the Printed Book (Berkeley and Los Angeles: University of California Press, 1974), 146.
[19] Housman, “Application of Thought,” 68.
[20] Merriam-Webster Dictionary, entry 4a
[21] Günther Zuntz, The Text of the Epistles: A Disquisition upon the Corpus Paulinum (London: Oxford University Press, 1953; repr. Eugene, OR: Wipf and Stock, 2007), 12.
[22] Housman, “Application of Thought,” 68