انجیل توماس
نوامبر 18, 2023چه اتفاقی برای نسخه های ( دست نوشته ) اصلی عهد جدید افتاد؟
آیا هنوز امکان پیدا شدن نسخههای اصلی عهد جدید وجود دارد؟ تا چه زمانی نسخههای عهد جدید در دسترس بودهاند؟ و سوال مهمتر این است که چه اتفاقی برای این نوشتهها افتاده و چرا خدا آنها را حفظ نکرده است؟ این سوالات در حوزه مطالعات عهد جدید و نسخهشناسی[1] آن بسیار حیاتی هستند و پاسخ دادن به آنها کار سادهای نیست. از یک سو، برای مسیحیان، به ویژه افرادی که خود را جزء کلیسای بشارتی[2] میدانند، اهمیت آموزههای کتاب مقدس بسیار حساس است و این گروه به طور جهانی بر این باورند که منبع باورهای مسیحیان کلماتی است که آنها را کلام خدا مینامند. در نتیجه، این ادعا وجود دارد که همه آنچه امروزه به عنوان انجیل خوانده میشود، به درستی به ما رسیده، دستکاری نشده و در تمامیت خود خطاناپذیر است.
آیا هنوز این امکان وجود دارد که نسخه های اصلی عهد جدید را پیدا کنیم؟
تقریباً هیچکدام از صاحبنظران و دانشمندانی که در زمینه نسخههای خطی عهد جدید تحقیق میکنند، شکی ندارند که نسخههای اصلی عهد جدید دیگر وجود ندارند و کاملاً از بین رفتهاند[3]. در طول چندین صد سال گذشته، محققان به چندین نسخهای برخورد کردهاند که ادعا میشده به قرن اول میلادی تعلق دارند، اما پس از بررسیهای دقیق مشخص شده که هیچکدام از نسخههای یافت شده، علاوه بر اینکه نسخههای اصلی نیستند، حتی متعلق به قرن اول میلادی نیز نبودهاند[4]
کرنلیوس لاپید، محقق کاتولیک از جماعت یسوعی، در تفسیر خود از انجیل مرقس ادعا کرد که نسخه اصلی انجیل مرقس در شهر ونیز نگهداری میشود، اما این انجیل به قدری فرسوده و کهنه شده که نمیتوان تکههای باقیمانده از آن را رمزگشایی کرد. پس از بررسیهایی که بر اساس این ادعا در تفسیر کرنلیوس صورت گرفت، دانشمندان با کاوشهای خود دریافتند که این نسخه مذکور به زبان لاتین است و یکی از اولین نسخههای کپی شده از ترجمه ولگیت میباشد. برنارد دی مونتفاکن، که به عنوان مشهورترین پالئوگراف جهان شناخته میشود[5] و به پدر این علم لقب گرفته، در بررسی خود اعلام کرد که این نسخه احتمالاً در قرن ششم کپی شده است و این نکته توسط مفسران دیگر کاتولیک نیز تأیید شده است.
در این میان، برخی دیگر نیز ادعا کردهاند که قطعاتی از نسخه خطی لاتین انجیل مرقس که شامل فصلهای ۱۲:۲۲ تا ۱۶:۲۰ است را در شهر پراگ کشف کردهاند که از اولین کپی از نسخه اصلی بوده است[6] با این حال، این ادعا توسط جوزف دوبروسکی رد شد که نشان داد این قطعه در قرن ششم کپی شده و وابسته به ولگیت است[7]، به نظر میرسد که هیچکدام از این ادعاهای نادرست تلاشی برای فریب دادن نبوده است، بلکه احتمالاً نتیجه یک سوءتفاهم ساده بوده است. برخی از محققان نسلهای پیشین متقاعد شده بودند که احتمالاً مرقس انجیل خود را به جای یونانی به لاتین نوشته، زیرا اصالتاً برای استفاده در کلیسای رم در نظر گرفته شده بود. علاوه بر این، از آنجا که اعتقاد بر این بود که نسخه ذکر شده خطی اولین نسخه جروم از انجیل است، اظهارات مربوط به قدمت متن نیز احتمالاً اشتباه گرفته شده است. در نتیجه، این اعتقاد وجود دارد که نسخه خطی مذکور اصلی است
چند سال پیش، گروهی از دانشمندان، از جمله دانیل والاس، نسخهشناس معروف از مدرسه الهیات دالاس و گری هابرماس، دانشمند برجسته در زمینه قیامت مسیح، ادعایی را مطرح کردند مبنی بر پیدا شدن نسخهای از قرن اول انجیل مرقس به خاطر دارم که زمانی که دانیل والاس در بحثی با بارت ارمن این موضوع را مطرح کرد، هیجان زیادی در میان دانشجویان و پژوهشگران ایجاد شد که امیدوار بودند این نسخه را ببینند و کمی بعد، هابرماس نیز چنین ادعایی را تکرار کرد. اما بعد از بررسیهای پژوهشگران، مشخص شد که این نسخه خطی به اواخر قرن دوم و احتمالا اوایل قرن سوم میرسد[8]
در سال ۱۹۷۲، لوسی اوکلاغان ادعا کرد که هفت قطعه از غار ۷ در قمران (منطقهای که طومارهای دریای مرده پیدا شدهاند) یافت شده است که شامل بخشهایی از مرقس، اعمال، رومیان، رساله یعقوب، اول تیموتائوس و دوم پطرس است و همه این قطعات به سال ۷۰ میلادی و حتی قبل از آن برمیگردند. چنین ادعایی به صورت جهانی توسط همه دانشمندان، چه محافظهکار، چه لیبرال و حتی ملحد، رد شده و هیچ دانشمندی تأیید نکرده است که این قطعات نسخههای اصلی هستند
تقریباً هیچکدام از صاحبنظران و دانشمندانی که در زمینه نسخههای خطی عهد جدید تحقیق میکنند، شکی ندارند که نسخههای اصلی عهد جدید دیگر وجود ندارند و کاملاً از بین رفتهاند. در طول چند صد سال گذشته، محققان با چندین نسخهای مواجه شدهاند که ادعا میشده به قرن اول میلادی تعلق دارند، اما پس از بررسیهای مکرر مشخص شده که هیچکدام از نسخههای یافت شده، علاوه بر اینکه نسخههای اصلی نیستند، حتی متعلق به قرن اول میلادی هم نبودهاند.
وستکات و هورت، دو محقق برجسته، اظهار داشتهاند که نسخههای اصلی عهد جدید باید زودتر از بین رفته باشند، زیرا توسط هیچیک از نویسندگان اولیه ذکر نشدهاند. هرچند که در نوشتههای مسیحیان اولیه شواهدی مبنی بر تلاش برای دسترسی به آنها، بهویژه در قرن دوم و سوم مشاهده میشود. وستکات و هورت اشاره کردهاند که برخی محققان به یک یا دو اشاره از نسخههای اصلی اشاره کردهاند اما نتیجهگیری آنها این است که این محققان منابع را به اشتباه تفسیر کردهاند، که به این سوءتفاهم منجر شده است[9]
ترتولیان، یکی از برجستهترین نویسندگان اولیه کلیسا که به پدر کلیسای لاتین شهرت دارد و در شهر کارتاژ در شمال افریقا زندگی میکرد، او شخصی بسیار متفکر بود. در حدود سال ۲۰۰ میلادی، او در اثر معروف خود «پاسخ به بدعتگذاران» که از آن تنها دو مدرک وجود دارد که تاریخ نگارش ترتولیان را برای ما تأیید میکند: ۱. به نظر نمیرسد که او هنوز به منتانیستها[10] پیوسته باشد ۲. چندین اثر دیگر از ترتولیان به اثر قبلی اشاره کردهاند که یکی از آنها ممکن است به سال ۲۰۷ میلادی مرتبط باشد[11]. ترتولیان اشاره میکند که ایمان راستین بر خلاف
دیدگاه بدعتگذاران است و بر پایه تعالیم رسولان مسیح بنا شده است. او در ادعای خود به این ترتیب پایان میدهد: اگر شک دارید، میتوانید نوشتههای رسولان را بخوانید و مطمئن شوید! او ادامه میدهد که به کلیساهای رسولان مراجعه کنید که تاج و تخت آنها هنوز در جای خود است و نوشتههای خودشان وجود دارد و میتوانید آنها را از یکدیگر تشخیص دهید. سوال اساسی این است که منظور او از «نوشتههای قابل اعتماد خودشان» دقیقاً چه میتواند باشد؟ ترتولیان از عبارت لاتین «ipsae authenticæ litteræ eorum» استفاده کرده است. پیتر هولمز، مترجم شناختهشده متون باستانی مسیحی، در این باره نوشته است که صفت «authenticate» میتواند به معنای این باشد که نوشتهها ۱. نسخههای اصلی عهد جدید، ۲. کپیهایی از نسخههای اصلی به زبان اصلی (یونانی)، ۳. نسخههایی باشند که بدعتگذاران نتوانستهاند آنها را تغییر دهند و به شکل اولیه خود قابل مشاهده هستند. هولمز، اما، اشاره دوم را ترجیح میدهد و مینویسد که در باور ترتولیان، متونی که به عنوان منابع قابل اعتماد ذکر شدهاند، به نسخههای اصلی اشاره دارند.
در فرهنگ لغت لاتین آکسفورد، که از ابتدای قرن دوم واژهها را دستهبندی و تحلیل کرده است، کلمه authenticate به معنی اصلی و یا سند اصلی تعریف شده است. در این زمینه، که ترتولیان بحث خود را در مقابله با بدعتگذاران مطرح میکند، باید اذعان داشت که او در گفتگوی خود به نسخههای اصلی اشاره کرده و ادامه میدهد که اگر شکی وجود دارد، بازدید از شهرهای قرنتس، فیلیپی، تسالونیکی، افسس و روم را پیشنهاد میدهد، زیرا کلیساها در این مکانها جزئی از نهادهایی بودند که پولس رسول به آنها نامه نوشته بود. اگر ترتولیان صرفاً به کلیساهایی اشاره میکرد که نسخههای دقیق داشتند، انتظار میرفت که او به مراکز بزرگ فکری جهان باستان اشاره کند که در آنها دقت بیشتری در کپیبرداری وجود داشت. حقیقت اینکه او شهرهایی را نام میبرد که پولس به آنها نامه نوشته، نشان میدهد که عبارت ipsae authenticæ litteræ معنای متداول خود را دارد و احتمالاً رأی هولمز در این زمینه منطقی است. آنچه مشخص نیست این است که آیا ترتولیان فقط این را فرض کرده یا دانش مستقیمی از حفظ نسخههای اصلی داشته است؟ حتی اگر با فرض اشتباه، شهادت او همچنان قابل توجه است. در این رابطه، دانیال والاس به خوبی بیان میکند که نکته این است که در زمان ترتولیان نیز نسخههایی وجود داشتهاند که اگرچه ممکن است در دستهبندی نسخههای اصلی قرار نگیرند، اما برای ترتولیان به قدری معتبر بودهاند که با استناد به این دادهها بدعتگذاران را محکوم میکند، و این نشان میدهد که برای مسیحیان حتی از قرون اولیه، کپیبرداری از نوشتههای اولیه اهمیت بسزایی داشته است.
یکی دیگر از دادههای تاریخی به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم برمیگردد، در اسکندریه در مصر که مرکز جهانی تحقیقات بوده است. اسقفی به نام پطرس که در یکی از متون قرن هفتم به گزارهای از او اشاره شده است، درباره ساعت مرگ عیسی سخن گفته است. در انجیل یوحنا خواندهایم که زمانی که عیسی مصلوب میشود، ساعت ششم بوده است (یعنی حدود ۱۲ ظهر)، در حالی که برخی دیگر ادعا میکنند که ساعت سوم بوده است (۹ صبح). پطرس اسقف اسکندریه نوشته است که ساعت درست، ساعت سوم یعنی ۹ صبح است و ادامه داده که ساعت دقیق مرگ عیسی در کتابهای دقیق ما آمده است (منظور اناجیل است) اما جذابترین بخش آخرین گفته اوست: انجیلی که دقیق است و توسط فیض خدا حفظ شده، تا به امروز در کلیسای مقدس افسس نگهداری میشود که در میان مقدسین مورد تکریم واقع شده است!
آیا ممکن است که نسخه اصلی انجیل یوحنا که در دهههای ۸۰ یا ۹۰ نوشته شده، در زمان پطرس اسقف اسکندریه حفظ شده باشد؟ یعنی اگر این گزاره درست باشد، باید این نسخه حدود ۲۰۰ سال سن داشته باشد. نمیتوان با اطمینان این نظریه را رد کرد چون امکان چنین چیزی وجود دارد. بررسیهای دقیق نشان میدهد که در مصر و آب و هوای آنجا یک نسخه حدود ۱۵۰ سال مورد استفاده قرار میگرفته است. این در حالی است که آب و هوای افسس شاید خیلی برای نگهداری یک نسخه خطی با این قدمت امکانپذیر نبوده باشد، البته شواهدی وجود دارد که تایید میکند در منطقه آسیای صغیر نیز امکان قدمت ۱۵۰ سال یک نسخه وجود داشته است. به عنوان مثال، کرگ ایونز، دانشمند عهد جدید و مسیحیت اولیه، اشاره میکند که پلینی بزرگ ادعا کرده است که نسخههای اصلی گراچی را دیده است که حدود دویست سال قدمت دارند و گلن نیز ادعا کرده است که آنها را در اختیار داشته که بیش از سیصد سال قدمت داشتهاند[12]
حتی مهمترین نسخههای خطی مسیحی ما به نامهای کدکس واتیکان و کدکس سینایی بیش از ۱۵۰۰ سال قدمت دارند. و باید اعتراف کرد که شاید تعدادی از کتابهای عهد جدید بیش از چند قرن دوام آوردهاند و حتی توسط ایمانداران تکریم شدهاند اما نمیتوان این ادعا را با مدرک اثبات کرد. هرچند که ادعاهای افرادی مانند ترتولیان و پطرس اسقف اسکندریه مهم هستند اما نمیتوان با اطمینان چنین دادههای تاریخی را تأیید کرد.
چندین دلیل احتمالی برای ناپدید شدن نسخههای اصلی عهد جدید توسط متخصصان مطرح شده است:
۱. نسخهها به مرور غیرقابل خواندن شدهاند.
۲. به صورت عمدی توسط مخالفان کلیسا نابود شدهاند.
۳. در دسترس بودن نسخههای کاملتر باعث شده است که آنها کنار گذاشته شوند.
بیست و هفت کتابی که امروزه تحت عنوان عهد جدید شناخته میشوند، به صورت یک کتاب واحد نوشته نشدهاند بلکه شامل نامهها، رسالات و اناجیلی هستند که به صورت جداگانه و در زمانهای مختلف نوشته شدهاند. پس از نگارش، نامههای پولس به کلیساهای خاصی فرستاده میشدند، همین روال برای سایر نوشتههای مسیحی، از جمله اناجیل، صادق بود. برخی معتقدند که چون اسناد عهد جدید از مطالب آنها مهمتر بودند (یعنی واقعیتهایی که این نوشتهها اعلام میکردند)، کمتر به متریال یا خود نامهها اهمیت داده میشد، بلکه بیشتر به محتوای آنها توجه میشد. به همین دلیل، برای مسیحیان اولیه، کپیبرداری از آنها کافی بود و بعد از مدتی نسخههای اصلی به دلیل استفاده زیاد از بین رفتهاند. دلایل دیگری مانند آسیب دیدن، نم، آتشسوزی نیز میتواند دخیل باشد.
مسیحیان اولیه در کلیساهای امروزی ما نبودند و کتابخانهای نداشتند و باید این کتابها را در خانههای شخصی نگهداری کرده و در روز عبادت به محل عبادت منتقل میکردند. حتی زمانی که مسیحیان از برکت کلیسا برخوردار شدند و ساختمانی داشتند، افرادی که سواد خواندن متون را داشتند، این کتابها را برای تمرین خواندن به خانه میبردند.
نسخههای اصلی که حتی تا قرن چهارم دوام آوردهاند، ممکن است در آزار و اذیت بزرگ تحت امپراتوری دیوکلسین نابود شدهاند. دیوکلتیان برای اولین بار دستور حکم بر علیه مسیحیان را در سال ۳۰۳ صادر کرد که شامل مصادره و سوزاندن تمامی کتب مسیحیان، به ویژه کتب مقدس آنها بود. مسیحیانی که به هر شکلی در برابر این حکم اعتراض میکردند یا کتابی را پنهان میکردند، به اعدام محکوم میشدند. این اولین حکم بر علیه مسیحیان نبوده است و در قرنهای گذشته نیز چنین اتفاقاتی رخ داده است. با فروتنی باید اعلام کنیم که بیشتر از این نمیدانیم که چه اتفاقی بر سر نسخههای اصلی آمده است.
دلایل احتمالی متخصصان برای ناپدید شدن نسخههای اصلی عهد جدید عبارتند از:
۱. ناخوانا شدن نسخهها.
۲. نابودی عمدی توسط مخالفان کلیسا.
۳. جایگزینی با نسخههای کاملتر.
باید در نظر داشت که بیست و هفت کتاب عهد جدید که امروزه در دست ماست، ابتدا به صورت مجزا نوشته شده و شامل نامهها، رسالات و اناجیلی است که در زمانهای مختلف نوشته شدهاند. پس از نوشته شدن، نامههای پولس به کلیساهای خاصی فرستاده میشدند و این موضوع دربارهٔ دیگر نوشتههای مسیحی از جمله اناجیل نیز صادق است. برخی معتقدند که چون محتوای اسناد عهد جدید مهمتر از جسم آنها بود، نسخههای اصلی به دلیل استفاده زیاد و بالاجبار فرسوده و نابود شدهاند. دیگر دلایل نابودی شامل آسیبدیدگی، نم و آتشسوزی میشود.
مسیحیان اولیه کتابخانهای نداشتند و کتابها را در خانهها نگهداری میکردند و در روزهای عبادت به محل عبادت منتقل میکردند. حتی بعد از ساخت کلیساها، افراد باسواد این کتابها را برای تمرین خواندن به خانهها میبردند.
نسخههای اصلی که حتی تا قرن چهارم باقی ماندهاند، ممکن است در آزار و اذیتهای بزرگ به ویژه تحت امپراتوری دیوکلتیان نابود شدهاند، که در سال ۳۰۳ دستور مصادره و سوزاندن کتب مسیحیان را صادر کرد.
با وجودی که خداوند انتخاب کرده که نسخههای اصلی حفظ نشوند، اما با کپیبرداری دقیق کاتبان مسیحی، ما قادر به بازیابی عهد جدید هستیم.
سوال اصلی این است: چرا خداوند نسخههای اصلی را حفظ نکرد. الهیدانان مسیحی در تلاش برای پاسخ به این سوال، معمولاً میگویند خداوند نسخههای اصلی را حفظ نکرد، زیرا آگاه بود که انسانها روزی به پرستش آنها خواهند پرداخت. با تعریفی که جان کالون از قلب انسان به عنوان کارگاه ساخت بتها ارائه داده، این موضوع قابل درکتر به نظر میرسد که اگر امروز نسخههای اصلی وجود داشتند، عدهای به پرستش آنها میپرداختند. اگر پطرس اسکندریه درباره تکریم انجیل یوحنا در بین مسیحیان افسس درست میگفت، پس تصور پرستش انجیلها و نامههای دیگر چندان دور از ذهن نیست.
دیوید آلن بلک، الهیدان برجسته عهد جدید، پاسخ به این سوال را اینگونه ارائه میدهد: کسی نمیتواند دلیل قطعی بیان کند زیرا خداوند تصمیم گرفته که نسخههای اصلی در دسترس نباشند. او ادامه میدهد که اگر به این شکل به مسئله نگاه کنیم، پس باید پرسید: چرا خدا کلام خود را بصورت غیرقابل پاکشدنی بر آسمان ننوشت تا همه بتوانند بخوانند؟ یا چرا عهد جدید را به زبانی جاودانه ننوشت تا نیازی به ترجمه نباشد[13]
نتیجهگیری: نوشتههای عهد جدید دیگر وجود ندارند و احتمالاً در همان قرون اولیه به دلیل فرسودگی یا آزارهایی که مسیحیان تجربه کردهاند، از دست رفتهاند. اگرچه خدا تصمیم گرفته که نسخههای اصلی حفظ نشوند، اما با کپیبرداری که کاتبان مسیحی انجام دادهاند، ما هنوز میتوانیم متون عهد جدید را بازیابی کنیم.
[1] Textual Criticism
[2] Evangelical
[3] Aland, Kurt, and Aland, Barbara. The Text of the New Testament: An Introduction to the Critical Editions and to the Theory and Practice of Modern Textual Criticism. Netherlands, Eerdmans Publishing Company, 1995.
[4] Myths and Mistakes in New Testament Textual Criticism. United States, InterVarsity Press, 2019.
به علمی اشاره دارد که شخصی میتواند با بررسی های خاصی از نوع نوشتار و خط و جوهر و موارد دیگر تشخیص دهد که متن فوق چه قدمتی دارد
[6] Bernard de Montfaucon, Diarum Italicum (Paris, 1702). See for example, the introduction to Mark in George Leo Haydock, Catholic Family bible and Commentary (New York: Edward Dunigan and Bro., 1859).
[7] Josef Dobrovosky, Fragmentum pragense Euangelii S. Marci: vulgo outographi (Prague, 1778; Prague: Ceskoslovenske Akademic Ved, 1953).
[8] https://ehrmanblog.org/finally-now-we-know-the-first-century-copy-of-mark/
[9] B.F. Westcott and F.J.A. Hort, Introduction to the New Testament in the Original Greek with notes on selected readings (1882; repr.; Peabody, MA: Henderickson, 1988),4
[10] مونتانیسم جنبشی در کلیسای کاتولیک از قرن دوم تا ششم بود. در حالی که مونتانیست ها عقاید مشترک بسیاری با کلیسای کاتولیک داشتند، برخی از اعتقادات متمایز در نهایت باعث شد کلیسای کاتولیک مونتانیسم را بدعت اعلام کند. اعتقادات و اعمال مونتانیستی بر نبوت، اعتقاد به کشیشی همه مردم و شیوه های زندگی زاهدانه متمرکز بود.
[11] Against Marcion1, Against Praxeas2, the Flesh of Christ2, and against Hermogenes 1. The reference I against Marcion is particularly important since this is the only work for which Tertullian states the date of composition as the fifteenth of the emperor Severus (AD 207).
[12] Evans, Craig. How long were late antique books in use? 28.
[13] David Alan Black, New Testament Textual Criticism: A Concise Guide (grand Rapids: Baker , 1994), 12