آیا روایت های عهد جدید از قیامت مسیح با هم در تناقض هستند؟
نوامبر 29, 2023انجیل Q چیست و چه محتوای دارد؟
نوامبر 29, 2023برای افرادی که به تاریخ کلیسا علاقمند هستند نام ایگناتیوس انطاکیه بسیار آشنا است زیرا او یکی از قدیمی ترین شهادت های مسیحی در قرن دوم بوده است و مردی بوده است که کمتر تاریخ دان باستانی زندگی او را مطالعه نکرد باشد. او بی شک یکی از الهام بخش ترین مسیحیان در تمامی طول تاریخ کلیسا بوده است. نامه های که از او به جا مانده است انعکاس تفکرات او درباره مسیح، شور و حرارات او برای پیوستن به خداونگار خود و البته، دفاع از راستی انجیل بوده است. نامه های او به چند کیلسای آسیای صغیر (ترکیه امروزی ) خطاب شدهاند که نمایندگانی را برای ملاقات با ایگناتیوس در راه سفر به رم در حدود سال ۱۱۰ اعزام کرده بودند. برای ایگناتیوس سفر به رم یک سفر تفریحی نبوده است. این مرد برای اعتراف به مسیح و عدم انکار او و پایداری در انجیل و بشارت خبر خوش مسیح توسط مقامات رومی دستگیر میشود، تا برای اعدام به استادیم های بزرگ برده شود و خوراک حیوانات درنده شود. اما او بجای ترس از چنین عقوبتی آرزوی رسیدن به رم را داشته تا برای منجی خود جان خود را تقدیم کند. در نامه ای به مسیحیان در شهر رم قبل از رسیدنش به رم می نویسند کلماتی است که جای تامٔل دارد:
می خواهم همه بدانند که من با اراده ی خودم جانم برا فدای خداوندم میکنم. بگذارید مرا پیش حیوانات درنده بیاندازند؛ زیرا بدین وسیله می توانم به تقرب خدا نائل شوم، من گندم خدا هستم که زیرا دندان های حیوانات وحشی آسیاب می شوم تا به نانی مطهر تبدیل شوم، حیوانات درنده را برانگزانید تا بدن آنان به آرامگاه من تبدیل شود و هیچ قسمتی از تنم باقی نماند تا هنگامی که چشمانم را می بندم برای هیچ کس باری محسوب نشوم، در چنین حالتی حقیقتاً به شاگرد عیسی مسیح تبدیل خواهم شد. اگر مایل هستید در باره ایگناتیوس بخوانید کتابی را که جان بر نوشته است را به شما پیشنهاد میکنم که شاهکاری کلاسیک است درباره مفهوم انسان بودن نزد ایگناتیوس[1].
بدون اغراق باید اعتراف کرد که او شخصیتی جذاب بوده است برخی از صاحب نظران امروزی او را شهید آرمانی مسیحیت می دانند. و برخی دیگر موردی درباره آسیب شناسی. به هر حال، موقعیت او در حلقه های راست دینان روشن است زیرا برخی از مسیحیان در قرون بعدی برای نامه های که او به جا مانده است حجیت و تقدس قائل شده اند.
ایگناتیوس که بود؟
ما درباره شخص ایگناتیوس بیش از آنچه از نامه هایش به دست می آید، تقریبا چیزی نمی دانیم. از محتوای این نامه ها مشخص است که او اسقف کلیسای انطاکیه در سوریه که یکی از قدیمی ترین و بزرگترین و با نفوظ ترین کلیسای روزگار خود به شمار می رفته است. او می باید انسانی فرهیخته بود باشد زیرا از مکتوبات یونانی غیر دینی نیز آگا بوده است. آنچه از نامه های او پیداست ظاهراً او کلیسا را در وضع آشفته ای ترک می کند وی به طور ضمنی می گوید که فریادهای در درون کلیسا برخاسته که احتمالاً به معنای تلاش برای سلطه بوده و مشکل بعداً حل شده است. اینکه نزاع در چه موردی بوده است، ظاهرا طرف مورد حمایت ایگناتیوس از آن سر بلند بیرون آمده است. برخی از پژوهشگران تصور میکنند که احتمالاً نزارع در مورد خود ایگناتیوس بوده باشد شاید عده ای قبل از آنکه وی آن کلیسا را ترک کند اقتدار اسقفی او را به چالش کشیده باشند ( اما دقیقاً ما نمیدانیم).
یکی دیگر از موضوعاتی که درباره او وجود دارد این است که ما نمی دانیم در جفای که موجب فرستاده شدن ایگناتیوس بهرم شد، چه چیزهایی رخ داده است. او اشاره می کند که چند عضو دیگر کلیسای سوریه نیز قبل از او به رم فرستاده شده اند ( احتمالا برای اعدام، رساله ایگناتیوس به رومیان ۲:۱۰). به طور معقول میتوان فرض کرد که یک سر و صدای محلی موجب دستگیری رهبران مسیحی انطاکیه شده است، آن حالت به آنچه در حدود همان روزگار در حکومت پلنی در بطانیه- پنطس در شمال مسیر ایگناتیوس در آسیای صغیر رخ داد، تا اندازه ای شباهت دارد.
یک گروه از سربازانی که ایگناتیوس آنان را به ده پلنگ وحشی تشبیه می کند که هرگاه با آنان مهربانی شود بی رحم تر می شوند، وی را از راه خشکی از سوریه به رم می برده اند (رساله ایگناتیوس به رومیان ۱:۵) ظاهراً خبر سفر او شایع شده بود، زیرا کلیساهای محلی نمایندگانی را برای دیدار با او در چند نقطه توقفش اعزام کرده بودند. احتمالاً برای کمک به او و مسلماً برای اعلام حمایت عاطفی. ایگناتیوس در پاسخ به این حمایت ها و تشویق ها نامه های را به سوی شهرهای ترال،مگنسیا،افسس، فیلادلفیا، و اسمیرنا فرستاده. همچنین او برای اسقف یکی از این کلیساها یعنی پولیکارپ اهل اسمیرنا نامه ای جداگانه نوشت؛ نامه های نیز به جماعت مسیحی رم فرستاد. وی که در شرایطی بسیار غیر معمول بوده آن نامه ها را ظاهراً تا اندازه ای شتابان نوشته و چند موضوع را در آنها تکرار کرده است.
موضوع نامه ها
یکی از موضوعاتی که ایگناتیوس از جوامع مسیحی سراسر جهان می خواهد این است که با هم متحد شوند. اینکه چنین نکته ای دغدغه یک اسقف باشد آن هم در شرایطی که هنوز باور به راست دینی مسیحی شکل کامل خود را پیدا نکرده و مسیحیان اغلب بینش های متفاوتی با یکدیگر داشته اند امر غریبی نیست. در واقع کیلسای خود ایگناتیوس در انطاکیه هم از نظر داخلی تقسیم شده بوده و این امر احتمالاً به سبب اقتدار اسقفی خود ایگناتیوس یا تعیین جانشینی برای خودش در هنگام عزیمت رخ داده بوده است. از منابع دیگر از دیگر پدران کلیسا آگاهیم که در شهر انطاکیه مسیحیان ناستیکی و احتمالاً مسیحیان یهودی مسلک معتقد به پسرخواندگی وجود داشته اند. این گروه های مختلف شاید با برخی از کلیساهای داخلی آن شهر مسلط شده و برای مقام اسقف محلی نامزدهایی را بر آنها تحمیل کرده بودند. اگر چنین باشد، شاید بخشی از نزاع داخلی آن جامعه به دیدگاه های الاهیاتی بسیار مختلف رهبرانشان مربوط می شود.
یکی دیگر از موضوعاتی که ایگناتیوس در نامه های خود به آن به شکل جدی میپردازد، بدعت هایی است که درباه عیسی که به نظر او باطل بوده اند و او با آنها مبارزه میکند. اگر متون عهد جدید را عمیقاً مطالعه کنید متوجه می شوید که حتی در آن نوشته ها دیدگاه های متفاوتی درباره عیسی وجود دارد. این اختلافات با گذشت زمان افزایش پیدا میکنند و برخی از رهبران مسیحی را برانگیخت که اعلام کنند که فقط یکی از این بینش ها می تواند درست باشد. درباره درستی و عدم درستی آن دیدگاه برخی از طرف های نزاع مصرانه می گفتند که عیسی باید انسانی باشد که خدا او را برگزیده است، نه اینکه خودش موجودی الاهی باشد که در الهیات امروز چنین نگرشی را پسر خواندگی[2] میخوانیم. طرف های دیگر دیگر اعلام میکردند که عیسی واقعاً دارای الوهیت بوده و در نتیجه، انسانی متشکل از گوشت و خون نبوده است. کسانی هم مانند خود ایگناتیوس بر این باور بودند که که هر دو طرف در آنچه اثبات میکنند، درست می گویند اما، در آنچه نفی میکنند، نادرست می گویند. این گروه عیسی را موجودی انسانی و هم موجودی الهی معرفی می کردند. حاصل این دیدگاه دست کم به گونه ی که خود ایگناتیوس آن را بیان میکند شاید تا اندازه ای متناقض نما باشد. مسیح موجودی بوده است جسمانی و درعین حال، روحانی، مولود و در عین حال غیر مولود، خدای مجسم، منشعب از مریم، همچنین از خدا، رنج دیده اما قادر مطلق (رساله ایگناتیوس به رومیان ۲:۷) .
از دیدگاه ایگناتیوس، پاکی کلیسا به این اعتقاد ایمانی اساسی وابسته بو. هرکس که آن را رد کند باید از کلیسا طرد شود.ولی چه کسی می توانست تضمین دهد که مسیحیان سراسر جهان به این اعتقاد ملتزم شوند؟ مسوول پاکی کلیسا کیست؟ ایگناتیوس پاسخ می دهد که مسوول آن اسقفی واحد است که بر هر جامعهٔ مسیحی ریاست دارد و او رهبری است که کیلسا را در مسیری که باید به پیش برود، هدایت می کند.
رهبران کلیسا
ایگناتیوس در نامه هایش حتی بیش از رساله های شبانی بر اهمیت سلسلهٔ مراتب کلیسایی در همه موضوعات مربوط به اعتقاد و عمل تاکید می کند. ا برای این باور است که اسقف نماینده خدا بر روی زمین است و احکام وی را باید شریعت تلقی کرد هیچ گس جز اسقف حق ندارد در امور کلیسا دخالت کند و هیچ کس مجاز نیست که در برابر حجیت او ادعایی داشته باشد به گفته ایگناتیوس: اصل بر این است که کسی بدون اسقف راه نرود (رساله ایگناتیوس به ترالیان ۲:۲) شما باید حجیت او را محترم بشمارید، همان طور که حجیت خدای پدر را محترم می شمارید (رساله ایگناتیوس به مگنیسان ۱:۳)، و باید اسقف را مانند خداوند بدانیم ( رساله ایگناتیوس به افسسیان ۱:۶).
ایگناتیوس و جفا
نامه ایگناتیوس به رومیان را شاید بشود شاهکار او بیان کرد، زیرا وی در این نامه صراحتاً درباره شهادت آینده اش سخن می گوید. شاید ما انتظار داشته باشیم که ایگناتیوس دنبال راهی بوده است که بتواند بدون از دست دادن ایمانش و انکار مسیح تز پرداختن هزینهٔ نهایی آن شانه خالی کند. اما وی حریصانه و با شوق به سوی مرگ میشتابد و نامه ای را که به کلیسای رومیان می نویسند عملاً درخواست او از آنان است که در این باره دخالتی نکنند و اجاره دهند که او هرچه زودتر به خداوندگار خود برسد. این نکته در الهیات او بسیار عجیب است که او باور داشته است فقط با تحمل شهادتی شکوهمند و خونین شاگرد حقیقی مسیح خواهد شد و فقط از الگو گرفتن از خود مسیح است که میتواند به خدا برسد.
ایگناتیوس از جماعت کلیسای رم درخواست می کند که به او لطفی نکنند جز اینکه اکنون که قربانگاهی آماده شده است، بگذارند که او یک قربانی در پیشگاه خدای باشد(۲:۱) وی از آنان میخواهد که برایش دعا کنند، نه برای رهایی از آن رخ داد بلکه برای اینکه وی آن را با آغوش باز بپذیرد: دعا کنید که روح و جسم من چنان نیرومند باید که نه فقط درباره شهادتم سخن بگویم، بلکه واقعاً خاستار آن هم باشم (۲:۳). مهم تر اینکه او نمی خواهد آنان در فرایند شهادتش دخالتی بکنند: می خواهم همه بدانند که من با اراده ی خودم جانم برا فدای خداوندم میکنم. بگذارید مرا پیش حیوانات درنده بیاندازند؛ زیرا بدین وسیله می توانم به تقرب خدا نائل شوم، من گندم خدا هستم که زیرا دندان های حیوانات وحشی آسیاب می شوم تا به نانی مطهر تبدیل شوم، حیوانات درنده را برانگزانید تا بدن آنان به آرامگاه من تبدیل شود و هیچ قسمتی از تنم باقی نماند تا هنگامی که چشمانم را می بندم برای هیچ کس باری محسوب نشوم، در چنین حالتی حقیقتاً به شاگرد عیسی مسیح تبدیل خواهم شد.
از حیوانات وحشی که برای آماده شده اند چه واهمه ای داشته باشم! امیدوارم که آنها کارم را در زمانی کوتاه یکسره کنند. من آنها را به گونه ای نوازش خواهم کرد که بی درنگ مرا بخورند و ترس موجب نشود که من با آنها مقابله ای بکنم. و اگر آنها در کارشان مردد شوند، خودم آنها را به آن وادار خواهم کرد… امیدوارم که هیچ مرئی و نامرئی در راه من به سوی عیسی مسیح مانعی پدید نیاورد. ای آتش، صلیب، درگیری با حیوانات وحشی، خرد شدن استخوانهایم، قطع اعضا، له شدن همه بدنم و ای شکنجه های وحشتناک، به سویم بیایید فقط بگذارید من به سوی عیسی مسیح بروم ( رساله ایگناتیوس به رومیان ۵ آیات ۲ تا۳ )
از نظر او واقعیت ملکوتی است و به این جهان تعلیق ندارد و او با تمام قلبش میخواست که به آن ملکوت دست یابد. مملکت های زمینی برای او بی معنا بودند و زیر سلطهٔ نیروهای شر قرار داشتند. به عقیده او، انسان، اگر بگذارد که آن نیروها بدترین بلا ها را بر سرش بیاورند، از بندگی آنها نجات خواهد یافت و آن زمان است که جسم کشته می شود تا روح آزاد شود. او معتقد بود که با گریختن از این جهان به خدا خواهد رسید. به این شیوه ایگناتیوس یکی از نخستین افراد سلسلهٔ طولانی شهدایی مسیحی شد که برای ارائه حقیقت مرگ را در آغوش گرفته اند. بعد از این گزارش ما دیگر از او خبری نداریم و طبق سنت های قدیمی او در آمفی تئاتری در شهر رم شهید شده است.
اگر مایل هستید که نامه های او را بخواهید میتوانید با سرچ کردن در گوگل نامه های او را به زبان فارسی و بصورت رایگان مطالعه کنید.
پیمان سالار
[1] Behr, John. Becoming Human: Meditations on Christian Anthropology in Word and Image. United States, St Vladimir’s Seminary Press, 2013.
[2] Adoptionism