
انجیل چیست؟
مارس 20, 2024
انجیل مریم مجدیله
مارس 21, 2024نقش سنت های شفاهی در نوشته های عهد جدید به چه شکلی بوده است؟
یکی از مباحث مهم در میان پژوهشگرانی که به مطالعهی مسیحیت اولیه و عیسی تاریخی میپردازند، اهمیت و نقش سنتهای شفاهی است. شناخت این سنتها یکی از اصلیترین روشهایی است که به ما کمک میکند تا دریابیم آیا کلمات مندرج در اناجیل عهد جدید واقعاً به عیسی برمیگردند یا توسط جامعهای که این اناجیل را نوشتهاند، اضافه شدهاند. در این مقاله، قصد دارم به بحثی بپردازم که چرا این موضوع مهم است و تا چه حد میتوانیم اطمینان حاصل کنیم یا دستکم احتمال بسیار بالایی بدهیم که نقلقولهای عهد جدید از عیسی به طور واقعی به او برمیگردند. سنتهای شفاهی نقش بسیار مهمی در فرایند تدوین و نگارش اناجیل عهد جدید داشتهاند. پیش از آنکه این نوشتهها به شکل مکتوب درآیند، داستانها و تعالیم مربوط به عیسی به صورت شفاهی در میان پیروان او منتقل میشدند. این انتقال شفاهی، که در فرهنگهای گوناگون تاریخی رایج بوده، به عنوان یک روش معتبر برای حفظ و انتقال دانش و حکمت در نظر گرفته میشده است. پژوهشگرانی که به بررسی مسیحیت اولیه و شخصیت تاریخی عیسی میپردازند، بر این نکته تأکید دارند که برای درک بهتر متون عهد جدید و جداسازی آموزههای اصیل عیسی از افزودههای بعدی، باید به دقت سنتهای شفاهی را مطالعه و تحلیل کنیم. این امر، از آن جهت حائز اهمیت است که میتواند به ما در شناخت دقیقتر چارچوبهای فکری و روحانی که در آن دوران رایج بوده و چگونگی تأثیر آنها بر تدوین متون عهد جدید کمک کند. .
مطالعهی سنتهای شفاهی نه تنها برای تاریخدانان وخادمین مسیحی بلکه برای هر کسی که به دنبال درک عمیقتری از متون مقدس و چگونگی شکلگیری آنها است، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در ادامه، به برخی از جنبههای کلیدی این مطالعات و چالشهای پیش رو در شناسایی و تفسیر این سنتها خواهیم پرداخت. اولین گام برای فهم سنتهای شفاهی در مسیحیت، مطالعه و شناسایی آنها در میان اناجیل است. پس با هم در این زمینه آیاتی را خواهیم دید و توضیح خواهم داد که فرایند شکل گیری و انتقال این سنت ها به چه شکلی بوده است. یکی از موضوعات در اناجیل ما که البته در هر چهار انجیل به آن اشاره شده است، تعمید عیسی از یحیی تعمید دهنده می باشد، با هم این داستان را از سه انجیل مرقس، لوقا و متی نگاه می کنیم:
در آن روزها، عیسی از ناصره جلیل آمد و در رود اردن از یحیی تعمید گرفت. چون عیسی از آب بر آمد، در دم دید که آسمان گشوده شده و روح همچون کبوتری بر او فرود می آید و ندایی از آسمان در رسید که تو پسر محبوب من هستی و من از تو خشنودم. مرقس فصل ۱ آیات ۹ تا ۱۱ | هنگامی که مردم همه تعمید می گرفتند و عیسی نیز تعمید گرفته بود و دعا میکرد، آسمان گشوده شد و روح القدس به شکل جسمانی، همچون کبوتری بر او فرود آمد، و ندایی از آسمان در رسید که تو پسر محبوب من هستی، و من از تو خشنودم. لوقا فصل ۳ آیات ۲۱و ۲۲ | آنگاه عیسی از جلیل به رود اردن آمد تا از یحیی تعمید گیرد. ولی یحیی کوشید او را بازدارد و به او گفت: منم که باید از تو تعمید بگیرم، و حال تو نزد من می آیی؟ عیسی در پاسخ گفت : بگذار اکنون چنین شود، زیرا شایسته است که ما پارسایی را به کمال تحقق بخشیم. پس یحیی رضایت داد. چون عیسی تعمید گرفت، بی درنگ از آب بر آمد . همان دم آسمان گشوده شد و او روح خدا را دید که همچون کبوتری فرود آمد و بر وی قرار گرفت. سپس ندایی از آسمان در رسید که این است پسر محبوبم که از او خشنودم. متی فصل ۳ آیات۱۳ تا ۱۷ |
رویداد تعمید عیسی توسط یحیی در هر سه انجیل متی، مرقس و لوقا ثبت شده است؛ اما این سوال پیش میآید که کدام یک از این روایتها از نظر تاریخی دقیقتر است؟ آیا معیاری وجود دارد که به واسطه آن بتوان به یکی از این گزارشها اعتماد بیشتری داشت؟ بله، معیارهایی وجود دارد که در مقالات دیگری به تفصیل به آنها پرداختهام، اما به اختصار میتوان گفت که بر اساس دیدگاه اکثر دانشمندان، روایت متی احتمال کمتری دارد که از نظر تاریخی دقیق باشد. چراکه در روایتهای مرقس و لوقا، و همچنین در انجیل توماس، هیچ گفتگویی بین عیسی و یحیی وجود ندارد، در حالی که این گفتگو تنها در متی به چشم میخورد. .
اینکه یک روایت تنها در یک انجیل ثبت شده باشد به خودی خود آن را بیارزش نمیکند و ممکن است حتی از نظر تاریخی صحیح باشد، اما در این مورد احتمالاً اینگونه نیست. بر اساس آنچه ما از سنتهای اولیه کلیسا میدانیم، شخص تعمید دهنده از لحاظ روحانی بر شخص تعمید گیرنده برتری داشته است. بنابراین، احتمال دارد که زمانی که متی با متن مرقس روبرو شده است (که اولین انجیل نوشته شده است و متی در نگارش انجیل خود به طور گستردهای از آن بهره برده است)، گفتگویی که در آن عیسی توسط یحیی تعمید میپذیرد، برای جامعهای که متی به آن خطاب میکرده است (احتمالاً در انطاکیه) غیرقابل درک بوده است؛ به این دلیل که عیسی، که خداوند و نجاتدهنده شناخته میشود، از یحیی تعمید گرفته باشد. به همین دلیل، این مکالمه شاید تلاشی بوده است تا عیسی را نسبت به یحیی برتر نشان دهد، تا مخاطبان متی درک کنند که با وجود اینکه عیسی توسط یحیی تعمید گرفته است، اما خود یحیی اعتراف کرده است که: «من نیازمند تعمید تو هستم، پس چرا تو نزد من می آیی؟
اناجیل مرقس، لوقا، و متی تقریباً ۳۰ تا ۴۵ سال پس از مصلوب شدن عیسی نگاشته شدهاند و این موضوع مورد توافق اکثر متخصصین است. همچنین، طبق گفتههای جیمز دان، پژوهشگر برجسته انگلیسی، بسیار محتمل است که حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد از مسیحیان اولیه سواد خواندن و نوشتن نداشتهاند[1]؛ در نتیجه، تنها راه انتقال انجیلهایی که امروزه در دسترس ماست، از طریق سنتهای شفاهی بوده است. یعنی قبل از اینکه هر یک از این متون نوشته شوند، تنها راهی که مسیحیان اولیه داستان و آموزههای عیسی را به یاد میآوردند و انتقال میدادند، از طریق گفتگوهای شفاهی بوده است.
روایتهای مختلف اناجیل در بسیاری از نکات با یکدیگر متفاوت هستند و سوالاتی را برای ما ایجاد میکنند. ای. پی. سندرز در کتاب معتبر خود که بررسی و خلاصهای از آن را نوشتهام، تأکید دارد که مسیحیان اولیه برای حفظ گفتارهای نجاتبخش باید آنها را تکرار میکردند و این سنتهای گفتاری بودند که در نهایت منجر به ثبت سخنان مسیح توسط انجیلنویسان شدهاند. با این حال، سندرز خوشبین نیست که در این فرآیند داستانها دستخوش تغییر نشده باشند. به دلیل انتقال توسط افراد عادی جامعه، میتوان تصور کرد که داستانها بر اساس نیازهای هر جامعه متفاوت تفسیر شده و گاهی تأکیدات زیادی بر برخی از آنها گذاشته شدهاند. اما افرادی چون جمیز دان که از جمله دانشمندان برجسته در این زمینه هستند نیز موضوعاتی را مطرح میکند که بسیار جالب است او در کتاب معروف خود سنت های شفاهی اناجیل[2] دلایلی را ارائه می دهد که در این بخش به آنها نگاهی خواهیم کرد.
حافظه های مشترک: دان معتقد است که بیاد آوردن سخنان عیسی صرفاً بر پایه به یادآوری فردی نیست بلکه دارایی مشترک جوامع مسیحی اولیه بوده است. این گروه ها به طور مرتب داستانهای تعالیم، شفاها، مرگ و رستاخیز عیسی را بازگو و جشن میگرفتند. این کار جمعی به تقویت و استحکام حافظه ها کمک کرده و آنها را بخشی از هویت جمعی اجتماع قرار داده است
فرهنگ شفاهی: در قرن اول، بیشتر جوامع فرهنگهای شفاهی بودند، به این معنی که برای ارتباط و حفظ آنچه در جوامع آنها اتفاق افتاده است بیشتر بر کلام گفتاری تکیه میکردند. در چنین زمینههایی، حافظه به شیوهای تمرین و پرورش مییابد که با فرهنگهای باسواد متفاوت است. توانایی به خاطر سپاری و انتقال دقیق اطلاعات به صورت شفاهی بیشتر توسعه یافته و ارزشمند بوده است.
نقش گردهماییهای جمعی: گردهماییهای جمعی مانند عبادت، جشن شام آخر و جلسات تعلیم، مناسبتهای منظمی برای بازگویی داستانهای درباره عیسی فراهم میکرده است. این تکرار در جمع، به ثبات سنتهای شفاهی کمک کرده و آنها را منبعی ثابت و موثق برای پیام عیسی قرار داده است. و موضوع پایانی که مطرح می کند به ساختار سنت های شفاعی اشاره دارد او می نویسد:
سنتهای شفاهی اغلب از وسایل یا ساختارهای حافظهای بهره میبرند که به یادآوری کمک میکنند، مانند شکل شاعرانه، تکرار و عبارتهای کلیدی. این ویژگیها کمک میکنند تا اطمینان حاصل شود از آنچه در آن جامعه هر روزه تکرار شده است[3] منظور او از شعر نمونه های چون ۱ قرنتیان ۱۵ آیات ۳ تا ۸ می باشد یا کتاب فیلیپیان فصل دوم آیات ۵ تا ۱۱
البته، آیا میتوان به طور کامل با آنچه جیمز دان ارائه میدهد موافق بود؟ شاید به طور کامل نه. مسئله سنتهای شفاهی اناجیل مسئلهای بسیار پیچیده است و برای درک کامل آن باید جوانب متعددی را در نظر گرفت. در این قسمت، من دیدگاهی را با شما به اشتراک خواهم گذاشت که معمولاً در محافل کلیسایی مطرح نمیشود، زیرا بیشتر موضوعی تحقیقاتی است. امیدوارم که این بحث بتواند به درک بهتر ما از سنتهای مسیحی پیش از تدوین آنها به صورت اناجیل کمک کند و ما را در شناخت عمیقتر این موضوع یاری رساند.
نویسندگان عهد جدید داستانهای خود را از کجا آوردهاند؟ آیا این کلمات را مستقیماً از آسمان دریافت کردهاند؟ البته، در کلیسایی که من برای اولین بار به آن پیوستم، گویا پاسخ این سوال مشخص بود: بله، این کلمات را روح القدس به نویسندگان القا کرده بود!
آیا این نوشتهها توسط افرادی که همزمان با عصر عیسی بودهاند، ثبت شدهاند؟ برای بررسی در این زمینه، باید از قدیمیترین متون مسیحی شروع کنیم، اما چون قدیمیترین نوشتههای ما توسط پولس رسول نگاشته شدهاند و پولس، متأسفانه، در نامههایش چیز زیادی درباره عیسی و زندگی او به ما نمیگوید، ما مجبوریم با اناجیل شروع کنیم.
یکی از این نویسندگان که به نام لوقا معرفی شده، در ابتدای انجیل خود از حقیقتی پرده برداری میکند که به درک ما کمک شایانی خواهد کرد. او مینویسد:
“از آنجا که بسیاری دست به تدوین حکایت اموری زدهاند که نزد ما به انجام رسیده، همانگونه که کسانی که از آغاز شاهدان عینی و خدمتگزاران کلمه بودهاند به ما منتقل کردهاند، من نیز که همه چیز را از آغاز به دقت بررسی کردهام، صلاح دیدم که آنها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تئوفیلوس، بنگارم تا از صحت آنچه آموختهاید اطمینان حاصل کنید.
کلمات لوقا به ما کمک میکنند تا درک کنیم که نوشتههای مذکور بر پایه سنتهای شفاهی استوار بودهاند، یعنی داستانهایی که از زمان مرگ عیسی تا زمان نگارش اناجیل در بین مسیحیان رایج بوده است. اما سوال مهم این است که این فاصله زمانی چقدر بوده است؟ تقریباً هیچکس به طور دقیق نمیداند که عیسی مسیح چه زمانی مصلوب شده است، اما اکثر محققان بر این باورند که او در سال ۳۰ میلادی در اورشلیم به صلیب کشیده شده است[4]. اکثر مورخان نیز زمان نگارش انجیل مرقس را در میانههای دهه ۶۰ تا اوایل دهه ۷۰ میلادی قرار میدهند. اناجیل متی و لوقا احتمالاً ده تا پانزده سال بعد، یعنی حدود سالهای ۷۵ تا ۸۵ میلادی نوشته شدهاند و انجیل یوحنا احتمالاً در سالهای ۹۰ تا ۹۵ میلادی
یکی از نکات بسیار جالب در این زمینه، فاصله زمانی طولانی بین مرگ عیسی و نگارش قدیمیترین زندگینامههای او، یعنی اناجیل، است که ۳۵ تا ۶۵ سال پس از او نوشته شدهاند. در این فاصله زمانی بین مرگ و نوشتهشدن اناجیل، چه اتفاقاتی رخ داده است؟ قطعاً اولین قدم برای مسیحیان، انتشار آنچه بر عیسی رخ داده و پیغام او بوده است، به صورت یک فرقه کوچک در اورشلیم که به تدریج به یک جهانبینی و تفکر جهانی تبدیل شد که در آن مومنان مسیحی با شور و هیجان آن را در شهرهای بزرگ و در سرتاسر امپراطوری روم ترویج میکردند..
پیش از نگارش اناجیل، مسیحیان برای معرفی تعالیم عیسی، مرگ و رستاخیز او به دیگران، دقیقاً چه میگفتند؟ متأسفانه اطلاعات ما در این زمینه بسیار محدود است. ممکن است نمونههایی از این سخنان را بتوان در کتاب اعمال رسولان و برخی از نوشتههای پولس در نامههایش پیدا کرد، به ویژه در نامه به تسالونیکیان، فصل اول آیات ۹ و ۱۰. یکی دیگر از عواملی که به شاگردان عیسی در اشتراک گذاری پیام او کمک میکرد، وعدههایی بود که به مردم داده میشد، مانند وعده شفا از بیماریها و گواهیهای کسانی که شفا یافته بودند. شاهد بودن مردم از این معجزات میتوانست واکنش مثبتی نسبت به پیغام مسیح ایجاد کند. بنابراین، طبیعی است که پیش از اینکه کلمات مرتبط با عیسی به صورت مکتوب درآیند، مسیحیان اولیه به صورت شفاهی بشارت انجیل را منتقل میکردند. این فرصتها برای بیان داستانهای عیسی باید در مناطق شهری اطراف دریای مدیترانه در دهههای پیش از نگارش اناجیل اتفاق افتاده باشد؛ در غیر این صورت، دلیلی برای گسترش این باورها در دورهای که امکان ارتباطات دوربرد نبود، وجود نداشت اما چه کسانی داستانهای زندگی عیسی را برای دیگران بازگو میکردند؟ متأسفانه، اطلاعات موجود در این باره بسیار محدود است. آیا این داستانها به طور مستقیم توسط یکی از رسولان نقل شدهاند؟ این موضوع بعید به نظر میرسد، زیرا ما درباره بسیاری از شاگردان عیسی اطلاعات کافی نداریم و نمیدانیم آنها چه نقشی در انتشار پیام عیسی داشتهاند. آیا شاهدان عینی دیگری بودند که این بشارت را به مردم منتقل کردهاند؟ این نیز بعید است. پس احتمالاً بخش عمدهای از این داستانها توسط افرادی نقل شده که خود شخصاً شاهد وقایع نبودهاند، بلکه آنها را از دیگران شنیده بودند. این روایات به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و در نهایت به صورت مکتوب در آمدهاند. این روند انتقال شفاهی میتواند باعث ایجاد تفاوتهایی در جزئیات داستانها شده باشد، اما پیام کلی که مسیحیان اولیه میخواستند منتقل کنند، حفظ شده است. همین فرآیند شفاهی، پیش از نوشتن اناجیل، نقش مهمی در شکلگیری و گسترش مسیحیت ایفا کرده است. بیشک، اناجیل مکتوب بعدها به تدوین دقیقتر و منظمتر این روایات کمک کردهاند و به آنها قدرت بیشتری بخشیدهاند، به گونهای که میتوانستند فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی گسترش یابند.
نتیجه گیری و چند بازتاب شخصی
سنت شفاهی نقش حیاتی در جوامع باستانی، از جمله جوامع مسیحیان اولیه، ایفا میکرد. این جوامع بیشتر بر پایه گفتار و انتقال دهان به دهان آموزهها، داستانها، و قوانین تکیه داشتند تا متون نوشتاری. سنت شفاهی دارای شکلهای ساختاریافتهای از روایتگری بود که به حفظ و انتقال پیام اصلی کمک میکرد، هر چند که جزئیات ممکن بود در بازگوییها تغییر کنند.
دقت سنت شفاهی در انتقال سنت عیسی مسئلهای است که جنبههای زیادی دارد. دانشمندان استدلال میکنند که هر چند سنت شفاهی میتواند با گذشت زمان تغییر کند، استفاده از کنترلهای رسمی و غیررسمی در جوامع مسیحی اولیه احتمالاً به حفظ آموزههای اصلی عیسی کمک کرده است. این کنترلها شامل استفاده از وسایل حافظه، تلاوت جمعی، و حضور شاهدان عینی (یا کسانی که مستقیماً توسط آنها آموزش دیده بودند) که میتوانستند سنتهای در حال انتقال را تصحیح یا تأیید کنند.
خود اناجیل چندین دهه پس از رویدادهایی که توصیف میکنند، نوشته شدند و هم سنتهای شفاهی و هم تفکرات الهیاتی جوامع خود را منعکس میکنند. هر انجیل سنت عیسی را از دیدگاهی کمی متفاوت، متناسب با نیازها و درک مخاطبان خود، ارائه میدهد. این لزوماً به معنای نادرست بودن آنها نیست بلکه نشاندهنده آن است که جامعه مسیحی اولیه آنچه را که از نظر الهیاتی مهم و مرتبط برای جوامع خود میدانست، انتقال داده است.
دانشمندان در این موضوع اختلاف نظر دارند. برخی، مانند ریچارد بائوکهام در “عیسی و شاهدان عینی[5]“، استدلال میکنند که اناجیل بر پایه شهادتهای شاهدان عینی بنا شدها اند و بنابراین گزارشی قابل اعتماد از سنت عیسی ارائه میدهند. دیگران، مانند بارت ارمن در آثاری مانند “نقل قولهای اشتباه عیسی[6]“، استدلال میکنند که سنت شفاهی اجازه تغییر و خطا بیشتری را میدهد، او می نویسند که آنچه در اناجیل داریم همیشه بازتاب دقیقی از عیسی تاریخی نیست
این پرسش که آیا کلیسای اولیه سنت های مربوط به عیسی را “درست” منتقل کرده است یا خیر، بستگی دارد به اینکه کلمه “درست” چه معنایی داشته باشد. اگر این بدان معنا باشد که انتقال دقیق کلمه به کلمه آموزههای عیسی است، پس طبیعت سنت شفاهی و اهداف پشت نگارش اناجیل نشان میدهد که آنچه منتقل شده همیشه مطابق با آنچه اصلاً گفته شده بود، نیست. با این حال، اگر “درست” به معنای حفظ وفادارانه هسته پیام و آموزههای عیسی به شکلی که برای جوامع مسیحی اولیه معنادار و مرتبط بود، باشد، بسیاری از دانشمندان استدلال میکنند که کلیسای اولیه در این کار موفق بوده است
انتقال سنت عیسی از طریق ابزار شفاهی قبل از نوشته شدن اناجیل، بازتابی از تعامل پیچیده بین حافظه، جامعه، و ایمان است. این موضوع جالب توجهی است که همچنان توسط تاریخدانان، الهیدانان، و دانشمندان فرهنگهای باستانی کاویده میشود
پیمان سالار
زمستان ۲۰۲۳
[1] Dunn, James D.G.. The Oral Gospel Tradition. United Kingdom, Eerdmans Publishing Company, 2013. 80-93
[2] The Oral Gospel Tradition
[3] Ibid.96-104
[4] deSilva, David A.. An Introduction to the New Testament: Contexts, Methods & Ministry Formation. United States, InterVarsity Press, 2018. 117-122.
[5] Bauckham, Richard. Jesus and the Eyewitnesses: The Gospels as Eyewitness Testimony. United States, William B. Eerdmans Publishing Company, 2017.
[6] Ehrman, Bart D.. Misquoting Jesus: The Story Behind Who Changed the Bible and Why. United States, HarperCollins, 2009.