انجیل Q چیست و چه محتوای دارد؟
نوامبر 29, 2023انجیل یعقوب و داستان تولد مریم
دسامبر 1, 2023“آیا اناجیلی که امروزه میخوانیم همان نسخه های هستند که توسط نویسندگان اولیه نگاشته شده بودند؟ خیر!”
یکی از موضوعاتی که برای سالها محور مطالعات شخصی من بوده است، عهد جدید، مسیحیت اولیه، عیسای تاریخی و بررسی نسخه های خطی عهد جدید بوده اند، و باید اعتراف کنم که این موضوعات را با شور و علاقه زیادی همیشه دنبال کرده ام. جدا از اینکه باورمند به کار مسیح و عمل او بر صلیب هستم اما در مطالعات خود شاید گاهاً به نتیجه گیری های رسیده ام که باب دلم نبوده اند و به عبارتی، با باورهای شخصی من فاصله زیادی داشته اند. اما هرگز نباید فراموش کنیم که آنچه حقیقی وناب می باشد را باید دریافت، نه آنچه را که ما دوست داریم حقیقی باشد. بسیاری از افراد غالب شناختی که از ایمان مسیحی دارند را از کلیسای که در آن رشد کرده یا کشیشی که آنها را هدایت کرده است دریافت کرده اند و این امری بسیار طبیعی است که بسیاری از موضوعاتی را که در این مقالات می خوانید را قاعدتاً از رهبر کلیسای خود نه شنید اید و نه خواهید شنید، زیرا کلیسا برای مشارکت مقدسین است و نه برای بحث های آکادمیک و موضوعاتی از این قبیل. پس امیداوارم که اگر با موضوعاتی روبرو می شوید که تا به حال فرصت مطالعه آنها را نداشته اید، اجازه دهید که این مباحث دیدگاه خود را اعلان کنند و بعد به انها پاسخ بدهیم. هدف من در این مباحث شروع مناقشات نیست بلکه آنچه را که در طول هفته خود مطالعه کرده ام را با شما به اشتراک می گذارم، اگر مبحثی را مطرح میکنم که غالباً در دنیای آکادمیک مطرح می شوند؛ به این معنی نیست که حتما درست می باشند! شاید درست نباشند و شاید درست باشند، هدف من تنها باز کردن مباحثِ تاریخی مسیحی است که معمولاً آنها را مطالعه نمی کنیم یا به آنهااهمیت اندکی داده میشود.
در طول این مقاله مایل هستم وارد مبحث نسخه های دست نوشته ی عهد جدید شوم، نسخه های که از روزهای اولین کلیسای نوشته شده و تا قبل از اختراع صنعت چاپ کپی برداری می شده اند. ما هیچ کدام از نسخه های اصلی عهد جدید را در اختیار نداریم[1] اناجیل و رسالاتی که در عهد جدید ما موجود هستند و هر روزه آنها را مطالعه می کنیم تنها نسخه های کپی شده از نسخه های اولیه بوده اند. آنچه ما امروز در اختیار داریم نسخه های متأخری هستند که همه آنها با نسخه های اصلی فاصله زیادی دارند. اگر نسخه های کنونی که در دست داریم همه با هم در یک هماهنگی نوشتاری بودند دیگر نیازی به بررسی و تحقق در این زمینه نبود اما از آنجا که این نسخه های کنونی با یکدیگر تفاوت های بسیاری دارند کار را برای ما مشکل می کنند که بتوانیم تشخیص دهیم که در نسخه اصلی که نویسندگان نوشته اند دقیقاً چه چیزی بوده است. آنچه پر و واضح است این حقیقت است که کاتبانی که کار کپی برداری از این نسخه های را انجام می داده اند، بعضی از این متون را تغییر، کم و یا زیاد کرده اند. در بعضی مواقع این تغییرات بسیار مهم بوده است. دانشمندان درباره اینکه اصل بسیاری از فقرات عهد جدید چیست، اختلاف نظر دارند و به قول الدن اپ، معروف ترن نسخه شناس متون مسیحی در امریکا، در مواردی هرگز به اصل آنها پی نخواهیم برد[2]. حال در این بخش مایل هستم شما را با موضوع مهم بررسی نسخ خطی آشنا کنم و بصورت کوتاه توضیح دهم که این موضوع در مطالعات عهد جدید و پژوهش های امروزی چه نقشی داشته و چه هدفی دارد.
نقادی متنی عهد جدید به مجموعهای از روشهای علمی اطلاق میشود که با هدف شناسایی و بازسازی دقیقترین شکل ممکن از متنهای اصلی عهد جدید به کار گرفته میشوند. این رشته، که یکی از مهمترین شاخههای مطالعات پژوهشی مسیحیت به شمار میرود، از اهمیت بسزایی در فهم عمیقتر تاریخ، فرهنگ، و الهیات برخوردار است، که شخصا به آن علاقه زیادی دارم. عهد جدید، متشکل از ۲۷ کتاب که به زبان یونانی عام ( کوینه) نوشته شدهاند، به عنوان یکی از اساسیترین متون تفکر مسیحی شناخته میشوند. این متون، که از اوایل قرن اول میلادی تا اواخر قرن اول میلادی نگاشته شدهاند، شامل انجیلها، اعمال رسولان، رسالهها و کتاب مکاشفه هستند. اما، به دلیل گذر زمان و نبودن نسخ اصلی، آنچه امروزه به عنوان متن عهد جدید در دسترس است، حاصل کپیبرداریهای متعدد و گاه ناقص از نسخ اولیه است. نقادی متنی[3] در تلاش است تا با مقایسه دقیق نسخ مختلف و تحلیل آنها، به بازسازی دقیقترین شکل ممکن از متن اصلی نزدیک شود. این فرآیند شامل شناسایی خطاهای احتمالی کپیبرداری، سهو نویسندگان، و تغییرات عمدی یا غیرعمدی در طول زمان است. به عبارت دیگر، نقادی متنی عهد جدید، به نوعی، تلاشی برای بازیابی پیامهای اصلی و نیات نویسندگان اولیه است. این رشته، با تکیه بر مجموعهای از روشهای علمی، از جمله بررسی زبانی، سبکشناسی، و تاریخگذاری نسخ، سعی در کاهش ابهامات و ارائه تفسیری واضحتر از متنهای مقدس دارد. به عنوان مثال، مطالعه تفاوتهای موجود در نسخ مختلف انجیلها میتواند نوری بر تفاوتهای الهیاتی تاریخی بیندازد که در انتقال داستانها و تعالیم مسیحی به وجود آمدهاند. علاوه بر این، نقادی متنی عهد جدید به ما امکان میدهد تا به درک عمیقتری از روند تاریخی شکلگیری کتاب مقدس برسیم. از طریق بررسی چگونگی انتخاب و حذف بخشهایی از متون در طول تاریخ، میتوانیم درک بهتری از فرآیند تدوین کتاب مقدس و نیز اهمیت فرهنگی و مذهبی آن در جوامع مختلف به دست آوریم. در ادامه باید اضافه کنم که، نقادی متنی عهد جدید نه تنها برای فهم دقیقتر متون مقدس اهمیت دارد بلکه به ما کمک میکند تا از منظر تاریخی، فرهنگی و مذهبی به تحلیل و تفسیر این متون بپردازیم. این رشته، با ارائه بینشی عمیقتر به ماهیت و معنای عهد جدید، نقش مهمی در درک جامعه مدرن از میراث مسیحیت دارد[4]
زمینه تاریخی نقادی متنی عهد جدید: ریشهها و تحولات
نقادی متنی عهد جدید، به مطالعه و تحلیل دقیق متون دستنوشتهای میپردازد که طی قرون متمادی به ما رسیدهاند. این دستنوشتهها، که عمدتاً به زبان یونانی نوشته شدهاند، حاوی متونی هستند که بعدها به عنوان عهد جدید در مسیحیت شناخته شدند. این متون چگونه به دست ما رسیدهاند و چه تحولاتی را طی کردهاند؟
متون اولیه عهد جدید در قرن اول میلادی نوشته شدهاند، در دورانی که کلیسای نخستین در حال شکلگیری بود. این دوره، دورانی حساس و پرتلاطم بود و این متون به سرعت در میان جوامع مسیحی منتشر شدند. بسیاری از این متون به صورت نامهها یا انجیلها نوشته شده بودند که بیانگر تعالیم و زندگی عیسی مسیح و رسولان او بودند.
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی محققان، تعیین میزان دقت و اصالت این دستنوشتهها است. به دلیل فقدان نسخ اصلی و اتکا به دستنوشتههایی که قرنها بعد از اصل نوشته شدهاند، دانشمندان ناچارند به تحلیل و مقایسه دقیق این نسخ بپردازند.
علاوه بر چالشهای فیزیکی و متنی، تأثیر فرهنگی و تاریخی بر این متون نیز قابل توجه است. متون عهد جدید در طول قرون متمادی در معرض تغییرات فرهنگی، سیاسی و مذهبی قرار گرفتهاند. این تغییرات، گاه به صورت افزودن یا حذف
بخش هایی از متن بوده و گاه تغییر در تفسیر آن[5]
دانشمندان در نقادی متنی عهد جدید از روشهای مختلفی استفاده میکنند. این روشها شامل تحلیل دقیق زبانی، بررسی سبک نویسندگی، و مقایسه نسخههای مختلف است. هدف از این روشها شناسایی خطاها، اصلاحات و تغییراتی است که در طول زمان بر متون وارد شده است. تلاشهای دانشمندان در نقادی متنی عهد جدید، نه تنها به ما کمک میکند تا به درک دقیقتری از متنهای اصلی برسیم، بلکه درک ما را از تاریخ و فرهنگ مسیحیت نیز عمیقتر میکند. از طریق این تلاشها، ما قادریم به درک بهتری از پیچیدگیها و زمینههای تاریخی که در شکلگیری این متون نقش داشتهاند، دست یابیم[6]
برای توضیح این مهم که کپی برداری چگونه در این امر تاثیر داشته است رساله پولس رسول به غلاطیان را با هم در این زمینه بررسی می کنیم. اگر با متن رساله آشنا باشید مکان جغرافیای منطقه ای که در باستان به نام غلاطیه معروف بوده است، می دانیم که در ترکیه امروزی واقع شده است و احتمالاً شامل نه یک کلیسا بلکه چنین کلیسا بوده است. سوالی که هر کدام باید از خود بپرسیم این است که آیا پولس رسول چند نسخه از نامه اش را در یک زمان فرستاده است یا فقط یک نامه فرستاده و با این پیش فرض که آن نامه توسط مسیحیان دست به دست خواهد شد؟ حال اگر او چندین نسخه فرستاده، چگونه چنین کاری را انجام داده است؟ او دستگاه فتوکپی نداشته پس لازم بوده که پیش از فرستادن نامه چندین نسخه از روی آن نوشته شود، ولی چه تضمینی وجود دارد که نسخه بردار نسخه ها را هر بار یکسان تهیه کرده باشد؟ چگونه بدانیم که در نسخه برداری از او اشتباهی سر نزده است؟ ما امروزه با علم کامپیوتر و ورد در زمان تایپ بسیار دچار اشتباه می شویم پس بسیار طبیعی است که چنین تلقی کنیم که در زمان کپی برداری هرنوشته ای اشتباهاتی اتفاق می افتاده است. حال اگر چنین باشد، نسخه اصلی که به دست یک یا چند کلیسا می رسیده است اشتباهاتی داشته است. هنگامی که همان نسخه نیز توسط نسخه بردار بعدی نسخه برداری می شده نیز اشتباهاتی رخ داده و نسخه بردار بعدی نیز اشتباهاتی بر آن افزوده است و نسخه بردار بعدی نیز اشتباهاتی و به همین ترتیب این روند ادامه می یافته است.
ولی حالا فرض را بر این بگذاریم که پولس فقط یک نامه را به آن کلیسا فرستاده است که همان یک نامه در میان کلیساهای محلی دست به دست شود. یک حقیقت درباره نامه پولس به کلیسای غلاطیه وجود دارد وآن این بوده که پولس رسول آن را به دست خود ننوشته است بلکه آن را املأ کرده است چنین چیزی از این سخن وی در پایان آن نامه معلوم می شود: ببینید به چه حروف درشتی به دست خود برایتان می نگارم!! (غلاطیان فصل ۶ آیه ۱۱). این بر پژوهشگران پوشیده نبوده است که پولس بعضی از نامه های خود را به همین شکل می نگاشته است اما در پایان خودش چند سطر اضافه می کرده است که خوانندگان خط او را بشناسند و مطمئن شوند که نامه از خود اوست. ما می دانیم که پولس رسول برای برخی از نامه هایش از کاتب استفاده کرده است؛ کاتب رساله به رومیان حتی نام خود را می نویسد و سلام می رساند : من ترتیوس، کاتب این نامه، در خداوند به شما سلام می گویم (رومیان فصل ۱۶ آیه ۲۲ ) شاید همه نامه های پولس حتی به جای نگارش مستقیم، املأ شده باشند.
ولی این فرض مشکل دیگری را پیش می آورد و آن اینکه چگونه می توانیم بدانیم که کاتبان نامه سخنانی را که پولس به آنان گفته است، دست ثبت کرده اند؟ آیا امکان ندارد که آن کاتب یکی دو کلمه را اشتباه دریافت و ثبت کرده باشد. شاید کسی در اتاق سرفه کرده و کاتب سخن را اشتباه شنیده و یا اینکه به سخن دقت کافی نداشته است. آیا ممکن نیست که آن نسخه اصلی خودش نیز نسخه ای باشد که حاوی غلط بوده باشد؟ تاثیر این اشتباهات بر نسخه بعدی چه خواهد بود؟ و اگرپولس نسخه خودش را خوانده و اشتباهات آن را تصحیح کرده باشد، چه چیزی رخ می دهد؟ کدام یک از آن نسخه ها رساله به غلاطیان اصلی خواهد بود: رساله حاوی اشتباهات کاتب یا رساله ی که تصحیح شده است؟
و حال فرض دیگری را در نظر بگیریم، که نامه به غلاطیان دقیقاً به همان صورتی نوشته شده که پولس می خواسته است. هنگامی که آن به سوی یکی از کلیسا های غلاطیه فرستاده می شد، چه چیزی برای آن اتفاق افتاد؟ از آنجا که نامه برای سلسه ای از کلیساها بود، آن باید در سراسر منطقه مذکور دست به دست شود . ولی اگر کلیسای که نامه را دریافت کرد، بخواهد پیش از اینکه آن را به کلیسای دیگر برساند نسخه ای از را برای خودش داشته باشد، بدیهی است که تنها راه برای داشتن آن نسخه این بود که نامه را جمله به جمله و کلمه به کلمه و حرف به حرف با دست بنویسند. نسخه برداری متون عملی آهسته و خستگی آور بود؛ و مسیحیان غلاطیه و سراسر کلیساهای اولیه اصولاً بی سواد بودند و کاملاً نا توان از خواندن و نوشتن بوده اند. پس چه کسی آن متن را نسخه برداری می کرد؟ شاید شخصی از همان جماعت که سواد داشت و می توانست بنویسد. چنین فردی طبیعی است که هرگز یک کاتب حرفه ای نمی توانست باشد که برای امرار معاش متون را نسخه برداری کند؛ وی صرفاً کسی می بود که می توانست متنی را کپی برداری کند. هنگامی که متنی مخصوصاً به پیچیدگی رساله به غلاطیان به دست فردی بی تجربه نسخه بردای می شد، چه چیزی رخ می داد؟ اشتباهات و غلط های پیش آمده و تغییراتی صورت می گرفت که احتمالاً هرگز نمی توانیم متن اصلی را در میان آن نوشته ها بازسازی کنیم و به متن اصلی برسیم.
حال اگر فرض کنیم که این نامه بعد از دو هفته دست به دست شدن چندین بار نسخه برداری شده است و پس از مدتی به دلیل فرسودگی که برای آن اتفاق افتاده است از بین برود ( یه یاد داشته باشیم که هیچ کدام از نسخه های اصلی عهد جدید را امروز نداریم) تنها چیزی از آن نامه اصلی به جا مانده است نسخه ای است که از آن کپی برداری شده است و همچنانکه پیشتر توضیح دادم نسخه پیش رو نیز همراه با اشتباهات و غلط های زیادی است ( اولین نسخه امروزی ما از رساله به غلاطیان متعلق به سال ۲۰۰ بعد از میلاد است یعنی حدود ۱۵۰ سال بعد از نسخه ای اصلی ) حالا چه اطمینانی وجود دارد که نسخه پیش روی ما که ۱۵۰ سال بعد از رساله اصلی بوده است دست خوش تغییرات نشده باشد؟
یکی از مسائل نسخه برداری یک متن همان طور که اشاره کردم، این است که اگر انسان نسخه اصلی را برای مقایسه با نسخه کنونی در اختیار نداشته باشد، نسخه برداری به معنای تکثیر اشتباهاتی است که کاتبان پیشین در آن نقش داشته اند. و هر کس نسخه ما را تکثیر کند، همه غلط ها و اشتباهات کاتبین پیش را تکثیر خواهد کرد. تنها راه برای تصحیح آن اشتباهات و غلط ها این است که کاتبی به وجود غلط ها و اشتباهات بد گمان شود و در صدد تصحیح آنها برآيد. ولی تضمینی وجود ندارد که تصحیحات وی درست باشد! شاید تمامی تصحیحات وی اشتباه باشد و در نتیجه، از یک نوشته سه نوع متن بر جای بماند: متن اصلی، متن حاوی غلط ها و اشتباهات؛ و متنی که به اشتباه تصحیح شده است و این داستان انتهایی ندارد!!
عهد جدید امروز ما به مراتب از دیگر کتابهای دنیای باستان به مراتب بیشتر نسخه برداری شده است، تفاوت عهد جدید و دیگر کتابها چون کتاب ایلیاد هومر که کمتر از ۷۰۰ نسخه از ان به جا مانده یا شش کتاب سال شمار تاسیتوس که فقط یک نسخه از آن به جا مانده تقریباً غیر قابل مقایسه است زیرا ما بیشتر ۵۸۰۰ نسخه خطی از عهد جدید داریم که هیچ کتاب دیگری در جهان باستان به اندازه آن نسخه برداری نشده است. اما مشکلی که پژوهشگران با عهد جدید دارند در تعداد نسخه های آن نیست بلکه تاریخ و تفاوت آنهاست. بیشتر نسخه های به جا مانده از عهد جدید در قرون وسطی نسخه برداری شده اند چیزی حدود ۹۳ درصد از همه نسخه های خطی یونانی ما متعلق به قرن نهم به بعد می باشند[7]، و این طبیعی است که تعداد آنها از دیگر کتابهای تاریخی نیز بیشتر باشد زیرا راهبانی که در صومعه ها زندگی میکردند علاقه زیادی به نسخه برداری از نوشته های داشته اند که مربوط به داستان نجات و و نجات دهنده خود داشته اند. اما این واقعیت که هزاران نسخه دست نوشته از عهد جدید امروز در دست است به این معنی نیست که ما می توانیم با اطمینان محتوای نوشته های اصلی را از میان آنها بازسازی کنیم زیرا در حقیقت مادامی که هیچ نسخه اصلی از این نوشته ها را در دست نداریم چگونه می توانیم بدانیم که نسخه های امروز که در دسترس ما هستند حتی پیش از اینکه تا این اندازه تکثیر شوند تغییر نیافته اند؟
اما این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که این ادعا که نوشته های مسیحی در فرایند نسخه برداری تغییر یافته اند نیز نتیجهٔ تحقیقات نیست. اما زمانی که نسخه های خطی را با یکدیگر مقایسه می کنیم متوجه نکته ای جالبی می شویم، که هیچ یک از نسخه های خطی ما با یکدیگر یکسان نیستند، و این تنهای جوابی را برای ما به جا می گذارد این است که کاتبین آنها را تغییر داده اند. هیچ کس قادر نبوده است که همه تغییراتی را که در میان این ۵۸۰۰ نسخه دستی بوده را بشمارد اما طبق آخرین داده های تاریخی حدود ۳۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ تفاوت در میان این نسخه ها یافت شده است، تعداد تمامی کلمات عهد جدید به زبانی یونانی ۱۳۸۰۰۰ کلمه است اما تفاوت های این کلمات چندین برابر کلمات اصلی هستند. یعنی برای هر کلمه اصلی ما ۵\۲ تفاوت داریم.
اما آنچه بر پژوهشگران امروزی پوشیده نیست این است که بسیاری از تفاوت ها در نسخه های هیچ اهمیت ندارند و نشان می دهد که کاتبین باستانی مانند مردمان امروزی خوب نبوده است! هر چند که آنها در بدترین شرایط می نگاشتند و ما امروز با نرم افراز های مدرن و غلط گیر!!
اما تفاوت های زیادی در این در این زمینه وجود دارند که تاثیرات بسیاری زیادی در عهد جدید حاصل می کند در اینجا ۲ مثال بسیار واضح را بررسی می کنیم:
داستان عیسی و زنی که در حین عمل زنا دستگیر میشود ( یوحنا فصل ۷ آیات ۵۳ تا فصل ۸ آيات ۱۱ )
شاید معروف ترین داستان در تمامی عهد جدید متعلق به آياتی در انجیل یوحنا باشد. سران یهودی زنی را نزد عیسی آوردند و به او می گویند که وی در حین عمل زنا دستگیر شده است، شریعت موسی فرمان می دهد که وی باید سنگسار شود اما رهبران یهودی تلاش دارند که عیسی را به دام بیاندازند. زیرا اگر عیسی بگوید، او را سنگسار کنید به شکلی با تعالیم اساسی خودش در باب محبت در تضاد است و اگر بگوید او را سنگسار نکنید شریعت را نقض می کند. اما عیسی سرش را پایین می اندازد و با دست خود روی زمین چیزی می نویسد، سپس سرش را باند می کند و به آنان می گوید هر کس از شما که گناه ندارد، سنگ اول را به او بزند! سپس دوباره روی زمین می نویسد مقامات یهودی یکی پس از دیگری آنجا را ترک می کنند زیرا آنان خود را نسبت به گناهان خود مجرم می دانند. و زمانی که عیسی میبینید که آن زن تنها ایستاده است؛ از او می پرسد: ای زن مدعیان تو کجا رفتند، هیچ کس بر تو فتوا نداد؟ زن پاسخ می دهد: هیچ کس آقا عیسی پاسخ میدهد: من هم بر تو فتوایی نمی دهم برو و دیگر گناه نکن! این داستان یکی از زیباترین داستانهای تمامی مسیحیت است اما متاسفانه این داستان در انجیل یوحنا وجود نداشته است این داستان در قدیمی ترین نسخه های یوحنا وجود ندارد و سبک نگارش و واژگان آن با بقیه انجیل متفاوت است این داستان تا سال ۹۰۰ میلادی در نسخه های خطی انحیل یوحنا نبوده است اما بعد از این سال در نسخه های خطی وارد میشود، مشخصاً داستان را کاتبی بر آن اضافه کرده است. این نشان می دهد که کاتبین مسیحی نکاتی را به عهد جدید اضافه کرده اند و در این قسمت جای هیچ شکلی برای دانشمندان وجود ندارد.
نکته بعدی؛ ۱۲ آیه پایانی انجیل مرقس است. اگر به فصل ۱۶ انجیل مرقس را بخوانید شگفت زده خواهید شد:
چون روز شَبّات گذشت، مریم مَجدَلیّه و سالومه و مریم، مادر یعقوب، حنوط خریدند تا بروند و بدن عیسی را تدهین کنند. پس در نخستین روز هفته، سحرگاهان، هنگام طلوع آفتاب، به سوی مقبره روانه شدند. آنها به یکدیگر میگفتند: «چه کسی سنگ را برای ما از جلوی مقبره خواهد غلتانید؟» امّا چون نگریستند، دیدند آن سنگ که بسیار بزرگ بود، از جلوی مقبره به کناری غلتانیده شده است. چون وارد مقبره شدند، جوانی را دیدند که بر سمت راست نشسته بود و ردایی سفید بر تن داشت. از دیدن او هراسان شدند. جوان به ایشان گفت: «مترسید. شما در جستجوی عیسای ناصری هستید که بر صلیبش کشیدند. او برخاسته است؛ اینجا نیست. جایی که پیکر او را نهاده بودند، بنگرید. حال، بروید و به شاگردان او و به پطرس بگویید که او پیش از شما به جلیل میرود؛ در آنجا او را خواهید دید، چنانکه پیشتر به شما گفته بود.» پس زنان بیرون آمده، از مقبره گریختند، زیرا لرزه بر تنشان افتاده بود و حیران بودند. آنها به هیچکس چیزی نگفتند، چرا که میترسیدند
آیات ۹ تا ۲۰ در نسخه اصلی انجیل مرقس وجود ندارند و توسط کاتبین مسیحی به متن انجیل اضافه شده اند این آیات از قرار زیر هستند:
«چون عیسی در سحرگاه نخستین روز هفته برخاست، نخست بر مریم مَجدَلیّه که از او هفت دیو بیرون کرده بود، ظاهر شد. مریم نیز رفت و به یاران او که در ماتم و زاری بودند، خبر داد. امّا آنها چون شنیدند که عیسی زنده شده و مریم او را دیده است، باور نکردند. پس از آن، عیسی با سیمایی دیگر بر دو تن از ایشان که به مزارع میرفتند، ظاهر شد. آن دو بازگشتند و دیگران را از این امر آگاه ساختند، امّا سخن ایشان را نیز باور نکردند. سپس عیسی بر آن یازده تن، در حالی که به غذا نشسته بودند، ظاهر شد و آنها را به سبب بیایمانی و سختدلیشان توبیخ کرد، زیرا سخن کسانی را که او را پس از رستاخیزش دیده بودند، باور نکردند. آنگاه بدیشان فرمود: «به سرتاسر جهان بروید و خبر خوش را به همۀ خلایق موعظه کنید. هر که ایمان آوَرَد و تعمید گیرد، نجات خواهد یافت. امّا هر که ایمان نیاورد، محکوم خواهد شد. و این آیات همراه ایمانداران خواهد بود: به نام من دیوها را بیرون خواهند کرد و به زبانهای تازه سخن خواهند گفت و مارها را با دستهایشان خواهند گرفت، و هر گاه زهری کُشنده بنوشند، گزندی به آنها نخواهد رسید، و دستها بر بیماران خواهند نهاد و آنها شفا خواهند یافت.» عیسای خداوند پس از آنکه این سخنان را بدیشان فرمود، به آسمان بالا برده شد و به دست راست خدا بنشست. پس ایشان بیرون رفته، در همه جا موعظه میکردند، و خداوند با ایشان عمل میکرد و کلام خود را با آیاتی که همراه ایشان بود، ثابت مینمود.»
تنها دلیلی که این آیات به متن اصلی اضافه شده اند این است که در آخرین آیه انجیل مرقس ۱۶:۸ میخوانیم: پس زنان بیرون آمده، از مقبره گریختند، زیرا لرزه بر تنشان افتاده بود و حیران بودند. آنها به هیچکس چیزی نگفتند، چرا که میترسیدند. برای کاتبین مسیحی چنین نکته ای بسیار عجیب بوده است که زنان به هیچ کس چیزی نگفته باشند و انجیل به این شکل خاتمه پیدا کند از این رو پایانی برآن اضافه می کنند تا پایانی دلپذیرتری داشته باشند [8]این آیات در قدیمی ترین و بهترین نسخه های انجیل مرقس یافت نمی شود و سبک نگارش و واژگان آن با بقیه انجیل مرقس هماهنگ نیست، [9]این آیات نیز توسط کاتبین مسیحی اضافه شده است.
آیات بعدی:
«سپس عیسی بیرون رفت و بنا به عادت، راهی کوه زیتون شد و شاگردانش نیز از پی او رفتند. چون به آن مکان رسیدند، به ایشان گفت: «دعا کنید تا در آزمایش نیفتید.» سپس به مسافت پرتاب سنگی از آنها کناره گرفت و زانو زده، چنین دعا کرد: «ای پدر، اگر ارادۀ توست، این جام را از من دور کن؛ امّا نه خواست من، بلکه ارادۀ تو انجام شود.» آنگاه فرشتهای از آسمان بر او ظاهر شد و او را تقویت کرد. پس چون در رنجی جانکاه بود، با جدیّتی بیشتر دعا کرد، و عرقش همچون قطرات خون بر زمین میچکید. چون از دعا برخاست و نزد شاگردان بازگشت، دید از فرط اندوه خفتهاند. به ایشان گفت: «چرا در خوابید؟ برخیزید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید.»»
در دقایق پایانی زندگی خود، عیسی پیش از دستگیری در باغ جتسیمانی نزد پدر دعا میکند و می گوید: این پدر، اگر اراده توست، این جام را از من دور کن….و عرقش همچون قطرات خون بر زمین می چکید! این شهادت تنها در انجیل لوقا فصل ۲۲ آیات ۴۳ و ۴۴ دیده می شود و در قدیمی ترین نسخه های انجیل لوقا وجود ندارد. انچه از این آیات مشخص است این می باشد که کاتبانی که این آیات را به روایت لوقا اضافه کرده اند تلاش داشته اند به مخاطبین خود رنج انسانی عیسی را نشان داده و بر آن تاکید کنند از نظر این کاتبین عیسی صرفاً ماهیتی الهی ندارد که بتواند بر همه ازمون ها و محنت های این جهان فائق بیاید؛ او از هر جهت یک انسان بود و گرفتار درد و رنج بوده است. در این آیات که در متن اصلی لوقا وجود نداشته اند اما بعدها کاتبین آنها را بر متن اصلی اضافه کرده اند نقش انسانی عیسی برجسته نشان داده شده است، برای این کاتبین او تنها داری اولوهیت نبوده بلکه کاملا انسان نیز بوده است[10]
در این قسمت به تغییرات غیر عمدی نگاه خواهیم کرد که در بین نسخه های خطی ما وجود دارند
پیش تر توضیح دادم که تغییرات غیرعمدی در نسخه های عهد جدید بیشتر به نکته های مربوط می شود که تاثیری در معنی جملات ندارند و بیشتر اشتباهات املایی هستند. دست نوشته های امروزی ما نشان می دهند که برخی از کاتبان علاوه بر اینکه املای بدی داشته اند، عملاً به املای صحیح اهمیت نمی دادند[11]. مثلاً در بسیاری از نسخه ها، ما می بینیم که کاتبان گاهاً کلماتی را به طور غیرعمدی جا انداخته اند. در مواردی حتی کاتبی یک صفحه را کاملاً جا انداخته است. یکی از عجایب نگارش در دنیای باستان این بوده است که انها فاقد نقطه گذرای و تقسیم جملات هستند. در دست نوشته های باستانی حتی بین کلمات فاصله نمی گذاشتند و همه کلمات را به هم می چسبانیدند. به عنوان مثال: انها اینطور می نوشتند
ابتدیانجیلعیسیمسیحپسرخدا. ( ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا) برای کاتبین بسیار سخت بود که دچار اشتباه نشوند.
یک نوه دیگر از حذف های غیر عمدی در دست نویس های موجود بدین شکل بوده است که مثلاً در یکی از نسخه های خطی انجیل لوقا فصل ۱۲ آیات ۸ و ۹ یکی از این حذف های غیر عمدی شکل گرفته است:
(۸) به شما می گویم، هر که مرا نزد مردم اقرار کند، پسر انسان نیز او را در حضور فرشتگان خدا اقرار خواهد کرد
(۹) اما هر که نزد مردم مرا انکار کند، در حضور فرشتگان خدا انکار خواهد شد.
نسخه خطی آیات بالا نشان می هد که کاتب ایه ۹ را کاملاً جا انداخته است!
تغییرات عمدی
در حالی که بیشتر نسخه های خطی عهد جدید موجود به غیر عمدی بودن گرایش دارند، تغییرات فراوانی نیز یافت میشوند که به نظر می رسد کاتبانی آنها را عمداً پدید آورده اند تا معنای متن تغییر کند. متاسفانه امروز به کاتبین دسترسی نداریم که با آنها مصاحبه کنیم و نیت های آنها را جویا شویم حال با هم به انواع این تغییرات عمدی می پردازیم.
- تصحیح غلط های ظاهری: هر گاه کاتب متن را متوجه نمیشد و احساس میکرد حاوی اشتباه است، غالباً آن متن را تصحیح می کرد، مثلاً در انجیل مرقس فصل ۱ ایه ۲ می خوانیم: «در کتاب اشعیای نبی نوشته شده است» در حالی که آیه مذکور از کتاب خروج و ملاکی نقل شده است. کاتبانی که متوجه این اشتباه شده اند، تغییر ساده ای در آن ایجاد کرده اند به گونه ای که در بیشتر نسخه های اواخر قرون وسطی آن را به این صورت می یابیم: چنان که در کتب انبیا مکتوب است. در این صورت مرقس در نسبت دادن آن عبارت اشتباه نمی کند.
- هماهنگ کردن عبارات: اگر دو عبارت در دو انجیل با هم در تعارض بودند، کاتبان غالباً آنها را یکسان می ساختند تا آن تعارض بر طرف شود. نمونهٔ آن در دعای خداوند در انجیل لوقا فصل ۱۱ آيات ۲ تا ۴ می یابیم؛ این دعا در بهترین نسخه های به جا مانده از انجیل لوقا به اندازه نیمی از متن معروف آن در موعظه سر کوه متی ۶ آيات ۹ تا ۱۳ است؛ شماری از کاتبان با افزودن بخش های غیر موجود به انجیل لوقا دو روایت متی و لوقا را تلاش کرده اند که با هم یکسان بسازند.
- حذف موضوعاتی که به الهیات راست دین لطمه می زند: زمانی که کاتبان در می یافتند که عباراتی از دیدگاه الهیاتی اشتباهی حمایت می کند، آن متن را تغییر می دادند که دیدگاه الهیاتی که مد نظر دارند از بین نرود. به عنوان مثال در انجیل متی فصل ۲۴ آیه ۳۶ میخوانیم: هیچ کس از آن روز و ساعت آگاه نیست، جز پد؛ حتی فرشتگان آسمان و پسر نیز از آگاه نیستند. کاتبانی که این متن را کپی برداری می کردند با الهیاتی که در پس آن است موافق نبوده اند زیرا چطور امکان دارد که پسر خدا از روز آگاه نباشد؟ مگر او داری الوهیت نیست مگر او و پدر را یک ذات نیست در نتیجه، کاتبان برای رفع این مشکل عبارت نامطلوب پایانی را حذف کرده اند عبارت « و پسر نیز« را از متن خارج کرده اند. حال زمانی که این آیه را در ترجمه قدیم میخوانیم اینچنین است: اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان جز پدرِ من و بس! می بینید: عبارت و پسر در آیه وجود ندارد! تنها در ترجمه هزاره و مژده این آیه به شکل درستی آمده است که از آخرین نسخه های کشف شده عهد جدید بهره برده اند. پس دیدم که دلیل تغییر متن به موضوعات الهیاتی بر میگردد و این نشان می دهد که متن به دلیل الهیات کاتبین که گرایشی مشخص داشته اند دست خودش تغییر شده است.
- افزودن باورهای که با جهان بینی کاتبان یکی بوده است: گاهی کاتبین باورهای خویش را بصورت نامحسوس به متن اضافه می کنند زیرا در نگر این کاتبین منظور نویسنده شفاف نبوده و آنها آن را شفاف تر می نمودند[12]. مثلاً در انجیل یوحنا فصل ۱ آیه ۱۸ میخوانیم: هیچ کس هرگز خدا را ندیده است. اما آن خدای یگانه که در بَرِ پدر است، همان او را شناسانید. هزاره نو
کسی هرگز خدا را ندیده است، اما آن فرزند یگانه ای که در ذات پدر و از همه به او نزدیکتر است او را شناسانیده است. مژده
کسی هرگز خدا را ندیده است، اما آن پسر یگانه ای که در آغوش پدر است او را شناسانیده است. مژده ویرایش ۲۰۲۳
در این بخش پسر( خدای یگانه ) ترجمه شده است چرا؟ زیرا در تعدادی از نسخه های متاخر ما کاتبین آن را خدای یگانه نوشته اند!
در حالی که تعدادی دیگر از نسخ خطی عیسی را پسر خدا میخوانندو نه خدای یگانه! اما برای این کاتبین که پسر خدا یا پسر یگانه خدا را به خدای یگانه برگردانده اند عیسی به معنی واقعی کلمه خداست و باید متمایز از پدر خوانده شود!
- موضوعات اجتماعی : گاهی کاتبان تحت تاثیر درگیریهای اجتماعی کلیساها وجوامعشان قرار می گرفتند و متون مقدس را در پرتو آن درگیرها تغییر می دادند. مثلاً در کلیساهای مسیحی درباره نقشی که زنان باید در مجامع عبادی خویش بر عهده گیرند اختلاف وجود داشته است. دست کم یک کاتب مسیحی قدیم که رهبری زنان را دوست نداشت، عبارت رساله اول قرنتیان ۱۴ آیات ۳۵ و ۳۶ را به رسالهٔ پولس افزود تا زنان و نقش رهبری آنان را کاملاً نفی کند. این در حالی است که خود پولس اجازه داده بود که زنان به طور کامل در کلیسا شرکت کنند و نقش های رهبری را بر عهده گیرند. پس یکی از تعالیم داغ نسبت به رهبری زنان عملاً بر اساس تغییری است که کاتبین در متن به وجود آورده اند، چنین نگرشی را تقریباً همه دانشمندان تایید می کنند و یکی از این دانشمندان گوردن فی است که می باید او را در زمره عالی ترین مفسیرین جهان مسیحی قلمداد کرد[13].
آیا عیسی مسیح زمانی که بر صلیب بود دعا کرد که ای پدر اینان را ببخش زیرا نمی دانند چه میکنند؟ در انجیل لوقا فصل ۲۳ آیه ۳۴ میخوانیم: ای پدر اینان را ببخش، زیرا نمی دانند چه می کنند. برای بسیاری از کاتبین مسیحی قدیم چنین دعای بر صلیب برای بخشیده شدن یهودیان نمی توانست حقیقی باشد برای این کاتبین خدا هرگز یهودیان را نخواهد بخشید و عیسی هرگز چنین چیزی را از پدر درخواست نکرده است. در نتیجه، در بسیاری از نسخ خطی انجیل لوقا چنین دعای بر صلیب هرگز صورت نگرفته این درحالی است که در تعداد زیادی نیز از نسخه ها ما چنین دعای را داریم. این نشان میدهد که کاتبین بر اساس جهان بینی خود دست به چنین کارهای می زدند.
اجازه دهید با آخرین مثال را با هم نگاه کنیم:
در قرون نخست درگیرهای بین مسیحیان و غیر مسیحیان فرهیخته که آنان را تحقیر میکردند وجود داشته است زیرا بسیاری از این مشرکان مسیحیان را به سبب پیروی از عیسای که شخصی بی سواد و از طبقه پایین بوده است به باد انتقاد می گرفتند به همین دلیل اگر به مرقس فصل ۶ آیه سوم نگاه کنیم چنین است: مگر او آن نجار نیست؟ مگر پسر مریم و برادر یعقوب و … در این آیه که قدیمی ترین شهادت از پیشه مسیح را به ما نشان میدهد او را نجار معرفی میکند اما در انجیل متی که از مرقس به عنوان منبع بهره برده است همین داستان به شکلی دیگر بیان شده است متی فصل ۱۳ آیه ۵۵: مگر او پسر آن نجار نیست؟ مگر نام مادرش مریم نیست …. در روایت مرقس عیسی نجار است در حالی که در متی نقش یوسف مطرح است و عیسی به عنوان پسر نجار ترسیم شده است زیرا کاتبین نمی خواستند شغل عیسی شأن او را پایین بیاورد به همین دلیل در متی دیگر او نجار خوانده نشده بلکه پسر آن نجار!
- تعداد نسخه های که یک قرائت را تایید می کنند
یکی از سوالاتی که در این زمینه معمولاً پرسیده می شود این است که زمانی که می گویم در بین نسخه ها اختلاف است دقیقاً به چه معناست؟
پاسخ دادن به چنین سوالی با فراوانی نسخه های که داریم خیلی پیچیده نیست. برای مثال تصور کنید اولین آیه انجیل مرقس در بسیاری از نسخه های خطی آن به زبان یونانی چنین آمده است: ابتدای انجیل عیسی مسیح! اما در بسیاری از نسخه های دیگر چنین آمده است: ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا! حال کدام یک از این خوانش ها صحیح می باشند، اولی یا دومی؟ در نسخه های امروزی ما خوانش دوم که پسر خدا را دارد معمولاً دیده میشود در حالی که در نسخه های اولیه مرقس عبارت پسر خدا دیده نمی شود[14].
مثلاً اگر در ۱۰۰ نسخه خطی از یکی از کتب عهد جدید ما، مثلاً رساله اول پطرس ۵۰۰ نسخه داشته باشیم که یک قرائت دارند اما در ۱۰ نسخه دیگر قرائت متفاوتی دیده شود معمولاً اجماع دانشمندان به قرائت ۵۰۰ نسخه رای می دهند البته در صورتی که همه چیزهای دیگر یکسان باشند، و نتیجه گیری آین خواهد بود که به احتمال بسیار زیاد باید قرائت ۱۰ نسخه را اشتباه تلقی کنیم. اما مثلاً اگر آن ۱۰ نسخه مربوط به قرون سوم و چهارم باشند و همه آن ۵۰۰ نسخه مربوط به قرن دهم به بعد باشند باید چنین متصور شد که آن ۱۰ نسخه صورت قدیمی تر متنی را نگه نداشته اند یا به عبارتی به نسخه اصلی نزدیک تر هستند که کاتبان بعدی در آن دخل و تصرف کرده اند در نتیجه نمیشود الزاماً به تعداد قرائت ها توجه داشت بلکه باید موضوع تاریخ نگارش، گرایشات کاتب (به الهیات خاصی) و اینکه آیا در نسخه مذکور آیات دیگری هستند که بصورت عمدی تغییر داده شده اند را بررسی کرده تا به جواب صحیح رسید.
- قدمت نسخه های
اصالت گونه ای از متن که در قدیمی ترین اسناد وجود دارد، از نسخه های بعدی حتی اگر تعدادشان بیشتر باشد، محتمل تر است. بسیاری از دانمشندان معتقدند که این اصل از صرف لحاظ کردن پرشمارترین آنها بهتر است، ولی اصل مذکور نیز می تواند مشکل داشته باشد. مثلاً ممکن است که گونه ای متن در دست نویسی مربوط به قرن ششم از دست نویسی به قرن چهارم قدیمی تر باشد. چنین چیزی هنگامی روی می دهد که دست نویس مربوط به قرن ششم ار روی دست نویسی مربوط به قرن دوم نسخه برداری شده باشد و دست نویس مربوط به قرن چهارم از روی دست نویسی مربوط به قرن سوم.
- کیفیت نسخه های
در دادگاه ها گواهی شهود را بر گواهی برخی شهود دیگر ترجیح می دهند! به عبارتی دیگر، برخی از شهود شهادت صحیحی ندارد و عملاً به مسیر دادگاه و عدالت کمک نمی کنند اما بعضی شهود دیگر در این مسیر شهادت می دهند که بسیار مهم و کلیدی است. اگر گواهی دو شاهد با یکدیگر متعارض باشند ویژگی از دو به دروغ و میگساری و دزدی معروف باشد و دیگری به درستکاری، بیشتر قضاوت در پذیرفتن یکی از آن دو گواهی مشکلی چندانی ندارد. چنین چیزی در مورد دست نویس ها نیز رخ می دهد. مثلاً برخی از آنها به روشنی اشتباهات فراوانی دارند که معلول بی توجهی با بی کفایتی کاتبان آنها بوده است، در حالی که دست نویس های دیگری کاملاً قابل اعتمادند. بهترین دست نویس ها آنهایی هستند که صورت هایی از متن را که به روشنی اشتباه است، همواره دنبال نمی کنند.
- پراکندگی جغرافیایی نسخه ها
یک معیار حتی سودمندتر عبارت است از توزیع جغرافیایی گونه های مختلف متن، مخصوصاً در مورد قدیمی ترین دست نویس ها. فرض کنید که نسخه های موجود عبارتی را به دو گونهٔ مختلف تایید می کنند که یکی از آنها در دست نویس هایی یافت می شود که درون یک منطقه جغرافیایی ویژه (مانند شمال مصر) تولید شده اند و دیگری دردست نویس هایی که در سراسر مناطق اطراف دریای مدیترانه ( مانند شمال افریقا، اسکندریه، سوریه، آسیای صغیر، گل و اسپانیا) پراکنده شده اند. در این حالت مورد نخست به احتمال بیشتر یم تغییر محلی است که کاتبان آن منطقه ایجاد کرده اند، ولی مورد دوم به احتمال بیشتر قدیم تر است، زیرا آگاهی از آن گسترده تر بوده است.
- دشواری فهم نسخه های دست نویسی
دانشمندان این معیار را فوق العاده سودمند دانسته اند. ما دیده ایم که برخی از کاتبان گاهی تناقض ها و ناهماهنگی ها را از بین برده و داستان ها را هماهنگ کرده اند و نکاتی که از نظر آموزه ای مشکل داشته اند تغییر داده اند. از این رو، هنگامی که دو گونه متن داریم که یکی از آن دو برای کاتبان مشکل داشته است مثلاً یکی از آنها با عبارتی دیگر متناقض بوده یا از نظر دستور زبان دچار اشتباه و از نظر الهیاتی دارای مشکل و دیگری تا این اندازه اشکال نداشته، گونه نخست که دشوارتر است، به احتمال بیشتر اصالت دارد. زیرا اینکه کاتبان مشکلات را اصلاح کرده باشند، از اینکه آنها را ایجاد کرده باشند، محتمل تر است. و قرائت های متعادل و هماهنگ و منسجم و متوازن و راست دینی را به احتمال بیشتر، کاتبان پدید آوردهاند. بسیار شگفت اور است که قدیمی ترین دست نویس های موجود معمولاً آنهایی هستند که قرائت های دشوار را در خود نگه داشته اند.
در این بخش به موضوعاتی نگاه کردیم که تصویر شفاف تری از عهد جدید به ما می دهد، اما نباید نکته مهمی را نیز فراموش کنیم که در تمامی کلماتی که توسط کاتبین در طول قرن ها نسخه برداری شده است و دست خوش تغییر گشته اند در هیچ کدام از آنها هیچ آموزه مهمی از ایمان مسیحی دست خوش تغییر نگشته است[15]
پیمان سالار
[1] The Early Text of the New Testament. United Kingdom, OUP Oxford, 2012. 76.
[2] Epp, Eldon Jay. Perspectives on New Testament Textual Criticism: Collected Essays, 1962-2004. Netherlands, Brill, 2005. 26-33
[3] Textual Criticism
[4] Elliott, J. K.. Essays and Studies in New Testament Textual Criticism. United Kingdom, Bloomsbury Publishing, 2015.
[5] Epp, Eldon Jay. Perspectives on New Testament Textual Criticism, Volume 2: Collected Essays, 2006–2017. Netherlands, Brill, 2020. 217-224
[6] Ehrman, Bart D.. Studies in the Textual Criticism of the New Testament. Netherlands, Brill, 2006. 38-44
[7] Aland, Kurt, and Aland, Barbara. The Text of the New Testament: An Introduction to the Critical Editions and to the Theory and Practice of Modern Textual Criticism. Netherlands, Eerdmans Publishing Company, 1995. 34-39
[8] Aland, Kurt. The Problem of the New Testament Canon. United Kingdom, A. R. Mowbray, 1962. 42-46
[10] Ehrman, Bart D.. Didymus the Blind and the Text of the Gospels. United States, Scholars Press, 1986. 12-17
[11] Aland, Kurt, and Aland, Barbara. The Text of the New Testament: An Introduction to the Critical Editions and to the Theory and Practice of Modern Textual Criticism. Netherlands, Eerdmans Publishing Company, 1995. 117.
[12] The Text of the New Testament in Contemporary Research: Essays on the Status Quaestionis. Netherlands, Brill, 2013. 74-79
[13] Fee, Gordon D.. The First Epistle to the Corinthians, Revised Edition. United Kingdom, Eerdmans Publishing Company, 2014.759.
[14] Metzger, Bruce M.. A Textual Commentary on the Greek New Testament. Germany, Hendrickson Publishers Marketing, LLC, 2005.
[15] Ehrman, Bart D.. Misquoting Jesus. New York, HarperCollins, 2005.246-253