کتاب مقدس و اقتدار خدا
دسامبر 29, 2023عیسی پیش از انجیل نوشته بارت ارمن
دسامبر 30, 2023آریانیزم چیست؟ و آریوس که بود؟
آریانیزم بدعتی است که الوهیت عیسی مسیح را انکار می کند. همانطور که مشخص است عنوان آریانیزم از نام شخصی مشتق شده است که این بدعت به نام او در تاریخ ماندگار است. آریوس در سال 270 میلادی بدنیا آمد او کشیش فصیحی در اسکندریه مصر بود که رهبری کلیسای بزرگی را به عهده داشت. تاریخ به ما می گوید که او باوری به ازلی بودن پسرخدا نداشت و بر این باور تاکید داشت که پسر اولین مخلوق پدر بوده است پیش از همه اعصار، که توسط او جهان را آفرید. تعالیم آریوس توسط اتاناسیوس که شماسی در کلیسای اسکندریه بود بشدت محکوم شد و همچنین در اولین شورای جهانی کلیسای نیز رای به محکومیت آرای او توسط 318 اسقف در شرق و غرب در نیقیه نیز تایید گشت. در یکی از بند های اعتقاد نامه نیقیه میخوانیم:
و ایمان داریم به یک خداوند، عیسای مسیح،
پسر یگانه خدا، مولود ازلی از پدر،
نو از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی،
مولود و نه مخلوق که او را با پدر یک ذات است.
اجازه دهید قبل از اینکه وارد این مبحث شویم آیه کلیدی در این بحث را مرور کنیم:
همان طرز فکر را داشته باشید که مسیحْ عیسی داشت
او که همذات با خدا بود،
از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست،
خود را خالی کرد
و ذات غلام پذیرفته،
به شباهت آدمیان درآمد.
چون در سیمای بشری یافت شد
خود را خوار ساخت
و تا به مرگ،
حتی مرگ بر صلیب
مطیع گردید.
خدا نیز او را بهغایت سرافراز کرد
و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید،
به نام عیسی هر زانویی خم شود،
در آسمان، بر زمین و در زیر زمین،
هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ ’خداوند‘ است،
برای جلال خدای پدر. فیلیپیان فصل 2 آیات 5 تا 11
روزی روزگاری در سال 320 میلادی در مصر …
معضرت میخوام خانم، آریوس پرسید از خانمی در مارکت:
این نوزادی که در آغوش شماست، آیا وجود داشته است قبل از اینکه شما او را باردار شوید و او را بدنیا بیاورید؟
خانم پاسخ داد: البته که خیر!! این چه سوال مضحکی است؟
آریوس پاسخ می دهد: درباره پسر خدا چطور؟ آیا او وجود داشته است قبل از اینکه از پدر تولید شده باشد؟
خانم پاسخ می دهد: من فکر میکنم این نیز به اندازه سوال اول شما مضحک است.
آریوس: عالی بود! من در این زمینه ترانه ای نوشته ام آیا مایل هستید آن را بشنوید:
او را که ابتدای نیست( پدر) مقرر میدارد پسر را به عنوان نخست زاده آفرینش
او را پسر خود میخواند، پسر بدون پدر چیزی از خود ندارد
زیرا او را با پدر یک ذات نیست و جوهرش با او یکی نمی باشد[1]
از آریوس چیزی زیادی در تاریخ نداریم که بتوانیم از زندگی او قبل از مناقشه اش یاد آور شویم، هر آنچه از او در تاریخ به جا مانده است زمانی را پوشش می دهد که مردی نسبتا پیر است و تاکیدی بر باورهای عجیبش دارد. عده ای بر این باور هستند که او از اهالی لیبی بوده است. اگر چنین رویکری درست باشد به ما بیشتر کمک میکند زیرا بدعت مودالیستی که قبل از او توسط سابلیوس شکل یافت نیز در همان مناطق آغاز شده و رشد کرده بود. البته باید خاطرنشان سازیم که بدعت آریانیزم خود یکی از مخالفان سرسخت تفکرات سابلیوس و شاگردان او بود.
مناظره واقعی بین آریوس و آنچه راست دینی مسیحی میخوانیم در سال 318 در اسکندریه بعد از موعظه اسقف اسکندریه که خود اسکندر نام داشت اتفاق افتاد. موضوع موعظه ی که سر آغاز چنین داستانی گشت بر یگانگی خدا و سه گانگی او در اشخاص الوهیت بود. به زعم آریوس آنچه اسکندر تعلیم میداد کلیسا را به سمت بدعت ناستیکی و یا دیگر بدعت ها سرازیر میکرد. باید این را در نظر داشت که اگر اسکندر چنین نکته ای را در موعظه خود قلمداد نمی کرد به شکل های دچار آفت دیگر بنام سابلیوس و تعالیم او میشد و آریوس به عنوان یکی از مشایخ با نفوظ در اسکندریه از همه این بدعت ها مطلع بود. آنچه اسکندر انجام داد این مهم بود که تاکید برآنچه موعظه کرده بود داشت زیرا می دانست خارج از آن به دام بدعتی دیگر اسیر میشود. متهم شدن اسقف شهر اسکندریه توسط آریوس به گوش بسیاری در منطقه رسیده بود. اسکندر زمانی که دریافت که آریوس سعی بر شقاق و جدایی بین کلیسا را دارد در شهر اسکندریه شورای را ترتیب داد که به این مهم بپردازند. او حدود 100 اسقف را در این جمع دعوت کرد. اسقفان رای بر خلع لباس شدن آریوس و همراهان او به دلیل تعالیم و نظام فکری اشتباهی که داشتند دادند. و این مناقشه به زودی همه کشور مصر را در بر گرفت.
اسقفی به نام یوسیبیوس اهل نیکودیمیا که یکی از دوستان آریوس بود از ماجرا با خبر میشود و شروع به دفاع از آریوس میکند و به دلیل اینکه با امپراطور کنستانتین رابطه خوبی داشته شرایط کمی به نفع اریوس پیش میرود تا بحدی که در شهر نیکودیمیا او کاملا پذیزفته میشود در حالی که در مصر خلع لباس شده است. چنین ماجرایی آنچنان در امپراطوری
باعث شقاق و جدایی و … میشود که امپراطور ترتیب میدهد که شورای تشکیل شود و به این مورد بصورت کامل رسیدگی شود. این اولین شورای جهانی کلیسا میشود که در سال 325 در شهر نیقیه (نواحی استانبول امروزی) برپا می شود که توسط 318 اسقف و شخص امپراطور به موضوع و مناقشه آریوس رسیدگی شود.
قبل از اینکه وارد شورا و رای آن شویم در اینجا لازم است تا با تعلیم و آلهیات آریوس آشنا شویم:
زیر دست باوری ( Subordinationism ) بنا براین تفکر، پسر و روح، مخلوق پدر و در نتیجه زیر دست و مادون اویند. آریوس بر این تعلیم تاکید داشت که مسیحیان می باید پسر را حرمت نهاده و بستایند اما نباید او را با پدر یک بدانند. آریوس بر این باور بود که لوگوس ( کلمه) که درانجیل یوحنا فصل اول اشاره به آن دارد همان پسر است که پدر قبل از آغاز جهان خلق کرده بود که بتوسط آن جهان را آفرید. در بینش آریوس پسر از پدر کوچکتر است همچنان که شما از پدر خود کوچکتر هستید. پسر ابتدای خلفت خدا است کولسیان 1:15 و قبل از همه چیز بوده است. اما او را با پدر یک ذات و جوهر نیست بلکه پدر از او بزرگتر است زیرا پدر جاودانی است اما پسر را آغازی بوده است. به همین دلیل که او از پدر کوچکتر است پسر زیر دست و مادون پدر است. آریوس برای بینش و جهان بینی خود چه دلایلی را مطرح میکرد.
دانشمندان بعد از سالها بررسی و تفحص دقیقا نمیدانند اولین و اصلی ترین دلیل آریوس برای چنین دیدگاهی چه بوده است اما غالب آنها به هم رای هستند که آریوس احتمال بسیار زیاد تلاش داشته است تا خود را از بدعتی که پیش از او بوده است بنام بدعت سابلیانیزم دوری کند (در مقاله ای دیگر این بدعت را مورد بررسی قرا می دهیم). اما برای اینکه خود را درگیر آفت سابلیوس نکند خود شروع ماجرای میشود. و دیگر دلیلی که بعضی از کارشناسان بر آن تاکید دارند این است که او تلاش داشته است تا از راه فلسفه هویت و طبیعت یگانه خدا را تشریح کند[2].
خدا چگونه خداست؟ و یا شاید بهتر باشد بپرسیم چه دلیلی او را خدا و از همه مخلوقات متمایز می کند؟
پاسخ آریوس به این سوال چنین بود: خدا خداست همانگونه که ارسطو و افلاطون و دیگر متفکرین یونان می انگاشتند او اضافه میکند که در خدا بخش نیست بلکه او کلی واحد است و از او بزرگتر کسی یا چیزی نیست. چنین تعریفی که او از خدا داشت او را مجالی نمیداد که عیسی را هم اندازه با خدا ببیند. در نتیجه او عیسی را تا حدی خدا می دانست. و زمانی که او را مورد پرسش قرار می دادند که آیا پدر از پسر بزرگتر است او قاطعانه پاسخ میداد. بله. زیرا پسر مولود پدر است و به نوعی پدر مولد است. در نتیجه پدر از پدر بزرگتر است و جاودانه این در حالی است که به زعم آریوس زمانی بوده است که پسر نبوده است، به دیگر سخن چیستی پسر به زمان بستگی دارد این در حالی است که پدر جاودانی و خارج از زمان است.
آریوس همچون دیگر متالهین مسیحی، تمایزی بین مخلوق و نامخلوق قرار می داد. تنها خدا نامخلوق است. او با قرار دادن پسر دررتبه ی مخلوق، پدر و پسر را از هم جدا میکرد. از آنجا که پسر مولود پدر خوانده شده است و ما میدانیم که این زبان استعاری و تشبیهی است اما برای آریوس یک سوال عمیق وجود داشته است که به آن می پردازیم:
چطور امکان دارد خدای که اگاه مطلق است دانای مطلق است و در همه جا حاضر است انسان شود و هیچ یک از ویژگی های خدای خود را در این مسیر( انسان شدن) از دست نداده باشد؟ برای او چنانچه جلوتر اشاره کردیم عیسی قابل پرستش بوده است اما نمی توانسته از همان جوهری باشد که پدر بوده است زیرا در این صورت خدا تقسیم میشده است و این در تفکرات آریوس بر خلاف یگانگی خدا است. اجازه دهید تا اینجا این مهم را ذکر کنم که آریوس گرچه امروزه به عنوان بدعت و شاید پدر بدعت گذاران لقب گرفته است اما آنچه تلاش داشته که کلیسا را از آن اگاه کند در نگاه اول نکته ای کاملا منطقی بوده است. اجاره دهید چند آیه از عهد جدید را با هم مرور کنیم که آریوس بر انها در تبیین بینش خود تاکید داشته است.
در متی 19:17 میخوانیم: پاسخ داد چرا درباره کار نیکو از من سوال می کنی؟ تنها یکی است که نیکوست.
در انجیل یوحنا 14:28 عیسی گفت: …. پدر از من بزرگتر است
زمانی که پدر به پسر دعا میکند ظاهرا این گواه از این است که چه کسی بزرگتر و کوچکتر است
چطور امکان دارد اگر پسر را با پدر یک ذات است عیسی در دعای خود اراده پدر را طلب کند نه خواست خویش را لوقا 22:42
مردی که گرسنه و تشنه میشود مردی که خسته میشود و عرق میکند و درد میکشد و میمیرد نمیتواند همان ذات و جوهری را داشته باشد که پدر دارد؟ آیا این طور نیست؟
او به انجیل یوحنا باور کامل داشت و اعلام میداشت که کلمه خدا بوده است. او همچنان باور داشت که پسر هم انسان بوده است و هم خدا اما برای الوهیت پسر درجه ای را در نظر داشته که از پدر پایین تر است و او را با پدر نمیتوان دارای یک ذات خواند. یکی از جملات تاریخی آریوس این بود: کلمه الهی که پیش از آغاز جهان وجود داشته است خود نیز شروعی داشته و خلق گشته است.
بجای اینکه او از ازلیت بوده باشد آریوس تاکید داشته است که او در برهه از زمان خلق شده است زمانی که هیج چیز وجود نداشته است در نتیجه پسر را نمی توان با پدر یک دانست. برای آریوس عیسی خدای کوچکتری از پدر است. زیرا او خود در برهه ای از زمان به هستی می آید پس نمیتواند ذهن خدا را با خود داشته باشد زیرا از او کوچکتر بوده است. برای او عیسی کامل انسان بوده است اما کاملا خدا نبوده است!!
شورای نیقیه 325
شهر نیقیه که درمحدوده ی استانبول امروزی بوده است محل برگزاری اولین شورای جهانی کلیسای بوده است که متشکل از 318 اسقف بوده است ( هر چند که تعداد این افراد دقیقا مشخص نیست اما به احتمال زیاد از پیدایش 14:14 برای تعداد این افراد به عنوان یک سمبل استفاده شده است).
آنچه ما میدانیم این است که این شورا را غالبا اسقفان شرق در دست داشته اند به این دلیل که مناقشه در شرق بوده است ما بین شهر نیکودیمیا و اسکندریه که هر دو ار شرق بوده اند اما همچنین از دیدگاه مسیحیت غرب ( کاتولیک) این اجتماع و مباحثه به عنوان شورای کامل تایید شده بود؛ در نتیجه هم شرق و هم غرب این شورا اولین شورای جهانی میخوانند.
امپراطور کنستانتین به دلیل تاثیری که از اوربیوس اهل نیکودیکیا گرفته بوده پیش فرضی داشت که جهان بینی آریوس صحیح می باشد. بعد از اینکه شورا آغاز شد کنستانین سعی نکرد که در روند آن دخالت کند و کار را به اسقفان سپرد تا به اجماع و نتیجه ای در این مبحث برسند( آنچه آمپراطور در پی آن بود در وحله ی اول یکپارچی در میان مسیحیان امپراطوری بود زیرا تفکرات آریوس دلیلی شده بود که در امپراطوری بی نظمی های شکل بگیرد او تلاش داشت که همه را هم پیمان بر الهیاتی ثابت برساند . احتمال بسیار زیاد افرادی که حامی آریوس بودند شکه شده بوده از اینکه عملا امپراطور اجازه داد آنها برنده شورا باشند زیرا همراهان آریوس به دلیل مشورتی که ازبیوس با کنستانین داشت توقع داشتند که امپراطوربه نفع آنها رای دهد اما در نهایت امپراطور به آرای اسقفان احترام میگذارد و جناح اریوس شورا را از دست می دهد. تلاش دیگری که گروه آریانیزم انجام میدهد ( اشاره به مدافعان و طرفداران آریوس این بود که برای اعتقاد نامه فقط از کلماتی که در کتاب مقدس است استفاده شود اما چنانکه آتاناسیوس مینویسد : آنها در گوش هم نجوا میکردند و تلاش داشتند از کتاب مقدس بهره ببرند و تفسیر خویش را از آن استخراج کنند. همانطور که پیش تر گفتیم: اریوس حتی به کلمه به عنوان پسر اشاره میکرد اما تقسیر او از همه آیات کتاب مقدس الهیات زیر دست باوری را در خود داشت که بیشتر در این مورد توضیح دادیم.
آنچه مسیحیان غرب بر آن تاکید داشتند این بود که ترتولیان در گذشته به این موضوع در مقابل حالت گرایان پاسخ داده است و آرای اریوس را رد کردند. تفکرات ترتولیان تکرار شد که خدا را در یک ذات و سه شخص معرفی کرده بود و این بعد از روزها بحث و جدال نکته ای بود که بسیار اساسی بود، اغلب رای به تبعید اریوس دادند و شورا شروع به نگارش اعتقادنامه کرد.
حال اینجا سه دیگاه رو مطرح میکنیم که به تفکرات آریوس و بدعت آریانیزم پاسخ داده باشیم .
- خدا یک مخلوق و رو به به دنیای ما روانه نمی کند که به ما بیاموزد چگونه باید از مرگ به حیات روحانی وارد شویم. خدای که کتاب مقدس به ما معرفی می کند چنین خصوصیاتی ندارد در عوض خدایی است که رساله عبرانیان به ما می گوید: …. اما در زماهای آخر به واسطه ی پسر خود با ما سخن گفته است، پسری که او را وارث همه چیز مقرر داشت و به واسطه او جهان را آفرید. او فروغ جلال خدا و مظهر کامل ذات اوست ... فصل اول آیات 2 و 3
- در بدعت آریانیزم نکته دیگری که وجود دارد، آریوس انکار میکرد که خدای ناشناخته شناخته شود به زعم آریوس حتی کلمه ( لوگوس) علم خدا رو نداشته زیرا مخلوق بوده است کلمه از پدر جدا بوده است زیرا ایشان را یک ذات نبوده است. اما انچه ما از راست دینی مسیحی میدانیم و میخوانیم این مهم است که عیسی خدای درجه دوم نبوده است بلکه او خداست علم او و تمامی مشخصه های الهی که در او بوده است اما انچه اریوس از اموزه شخص عیسی فهمیده بود این بود که خدای که در مسیح ما را محبت کرده شخصی جدا از ذات الهی خدای پدر است. حال با سوالی روبرو میشویم: اگر مسیح پدر را نشناخته است و با او هم ذات نبوده باشد چرا باید نجات دهنده ما خوانده شود؟
- چرا ما باید چنین خدای که اریوس به ما تعلیم می دهد را پرستش کنیم؟ این خدا انسان نشده است! خدای که اریوس برای ما ابراز میدارد اصلا خدا نیست در بهترین شرایط ممکن نیمه خداست! مخلوقی است که معلم اخلاق نیز می باشد. این خدا نمی تواند درد را تجربه کند زیرا خدا نیست بلکه کمی خداست. راست دینی مسیحی عیسی را به ما معرفی میکند که با درک اریوس از الوهیت بسیار متفاوت است زیرا او خدای کامل و انسان کامل است.
ادامه مقاله را در قسمت دوم با شما به اشتراک خواهم نهاد
[1] Translation from Rowan Williams, Arius: Heresy and tradition, rev.ed.(Grand Rapids: Eerdmans 2002), 102
[2] Christopher Stead, Doctrine and philosophy in Early Christianity: Arius, Athanasius, Augustine ( Aldershot, UK: Ashgate, 2000).